نوشتن چیزی شبیه لعنت خدایان است. نویسندگان محکوم به روایت کردن مانند کاساندرا، فاش کردن آنچه که هیچ کس نمی خواهد بشنود، یا مانند دانته که حتی بیشتر از اولیس که در بالا ذکر شد در اعماق جهنم رنج می برد.
شروع غم انگیزی برای مقابله با کار a کریستینا پری روسی که باعث می شود ادبیات آن محکومیت در نهایت رهایی بخش باشد (فراموش نکنیم که کمدی الهی پایان خوبی دارد). زیرا در آثار او تلاش برای تقطیر جوهره هایی را کشف می کنیم که می توانند از رابطه جنسی جاری شوند یا از کشمکش هایی که در افق های ایتاکا ظاهر می شوند جدا شوند.
ایدهآلسازی تنها زمانی کار میکند که موضوع در نهایت ملموس شود، زمانی که لمس پوست یا صفحات کتاب بتواند پوست را از مو تا لرز مختل کند. از آنجا می توان فهمید که نت هایی که سمفونی روایی کریستینا را تشکیل می دهند، در مقاله ای یا شاعرانه به عنوان تضادهای واضح، و همچنین در رمان به عنوان یک نشان قدیمی نثر به کجا می رسند.
مانند بسیاری موارد دیگر، ما بر جنبه رماننویسی یک نویسنده تمرکز میکنیم. هر نظر دیگری که به بهترین کتاب های این نویسنده اشاره می کند را برای خوانندگان شعر پرشور یا مقاله نویسی متفکر بگذاریم.
3 رمان برتر توصیه شده توسط کریستینا پری روسی
عشق یک داروی سخت است
این رمان با آشنایی با یکی از مهمترین موضوعات نویسنده، ما را به ایدهای که اکنون بسیار مورد سوء استفاده قرار گرفته است، در مورد فوریت زندگی مانند یک دیه که میتواند ما را به سمت تبدیل شدن سوق دهد، نزدیکتر میکند. دوریان گری، در کورت کوبین یا به سادگی در سایه آنچه بودیم و یک روز آرامش راحت بزرگسالان دوست داریم دوباره باشیم ...
تدبر، میل و برخورداری از زیبایی، اپیزودهایی از روح است که لزوماً به نابودی عاشقان ختم نمی شود، اما نزدیکی مرگ و شدت شور، گذرا بودن لذت و درد یک احتباس ناممکن را به ما می گوید. آنها ما را به ترس و اجتناب از انقراضی که مبارزه عشقی اعلام می کند، وادار می کنند. تعمق در جهان از طریق لنز دوربین او مانع از لذت بردن پرشور خاویر از همه افراط و تفریط ها نمی شود.
اما رابطه جنسی، الکل و مواد مخدر او را تا مرز سقوط و مرگ سوق می دهد. سپس او یک توانبخشی توبه کننده را انجام می دهد. او با یکی از همکاران آژانس تبلیغاتی که در آن کار می کرد ازدواج می کند و دور از شهر بازنشسته می شوند. اما ظهور تصادفی نورای زیبا بار دیگر در خاویر شیفتگی و میل و وسواس عمیقتری را بیدار میکند: گرفتن زیبایی، تصاحب آن و انداختن خود به ورطهای که دوباره زیر پای او باز شده است.
خاویر در پنجاه سالگی بار دیگر محدودیتها را به چالش میکشد و به گردباد پرشور سکس و تمام هیجانی که نیرویی را زنده نگه میدارد باز میگردد که به آرامی و بیوقفه به نظر میرسد بدون درمان خسته شده است. کریستینا پری روسی از طریق نوشتن کاملاً کنترلشده، با سهولت، سیالیت و تسلط فوقالعاده، خواننده را در تجربهاش از متن، در اغواگری و معضلاتی که میل با آن مواجه میکند، مشارکت میدهد. از زیباییهای فیزیکی یا ادبی که میتواند بر ما مسلط شود: خواندن این رمان به معنای زندگی کردن، تا عواقب نهایی آن، ماجراجویی وسواسآمیز اشتیاق است.
نافرمان
پستهایی برای خواندن یک زندگینامه تخیلی، کمتر به اندازه این بیوگرافی توسط کریستینا پری روسی معتبر است. با سالهای پرداخت بدهی روایی که سالهای مدیریت به دست میدهد و این تصور دقیق که تنها عمیقترین حقیقت، سیاه روی سفید معنا میکند. فقط در این صورت است که می توانید از داستانی مملو از آن حقیقتی که به روح می رسد لذت ببرید. از سوی دیگر، تمرینی از نویسنده در مورد اینکه چگونه جرات کنیم در آینه نگاه کنیم بدون اینکه تقریباً هیچ پاسخی برای آنچه که هستیم، اما با اعتقاد راسخ همیشه به دنبال آنها باشیم.
رمان زندگینامهای از کریستینا پری روسی که سالهای کودکی و جوانی خود را با گیجی و شگفتی از دنیایی که مجبور به زندگی کردن است و نمیفهمد میگذراند. در لابه لای صفحات کتاب، زندگی در تضاد دائمی بین میل و واقعیت درک می شود و به دنبال تحقق عمیق ترین خواسته های خود علیرغم ممنوعیت ها و آداب و رسوم اجتماعی است که زن بودن به دنبال دارد.
من تو و داستان های دیگر را می ستایم
فاصلههای کوتاهی که داستانها ارائه میکنند به ما این امکان را میدهند که کار را آنطور که از پشت صحنه دیده میشود، تأمل کنیم. این داستانها که از هنر توصیفی یا شاخههای بریدهشده برای سرودن داستانهای دیگر خالی شدهاند، همیشه جوهره نویسنده، انگیزههای روایت، جستجوها، ترسها و علایقش بیش از هر زمان دیگری آشکار میشوند.
پنج داستانی که تشکیل می دهند من تو و داستان های دیگر را می ستایم آنها نمایشی استادانه از استعداد روایی کریستینا پری روسی هستند. روزهای پاتریشیا خیلی شبیه هم است: کار، مادری، تنهایی. با این حال، امروز صبح، یک رمان آسان بازکن، روال آنها را پیچیده کرده است و باعث شورش علیه آنها شده است. "فاجعه های صمیمی".
فرقی نمی کند پرچم ها قرمز باشند یا سیاه، "میهن پرستی" هدف (و آغاز) آن شکست دادن دشمن است. یک مرد دوراندیش چگونه با آن کنار می آید "روز قیامت"? یک درمانگر و بیمارش یک ویژگی خاص را حفظ می کنند "جلسه" روانکاوی شایسته بهترین کورتازار. هیچ چیز برای برخی از مردان بالغ هیجان انگیزتر از یک عاشق جوان نیست که با سپاسگزاری به آموزه های او پاسخ می دهد: "من تو را می پرستم".