اشکالی ندارد بازیگرانی که پس از کسب شهرت در صحنههای دیگر میآیند همیشه مشکوک میشوند. "جاستینو لاگودمادرا" قرار نبود متفاوت باشد. اما بعد از چند فیلم می توان عاقلانه تر قضاوت کرد. زیرا پس از اولین اجرا که در آن منتقدان و طرفداران بازیگر جدید یا بازیگر جدید را پوست می کنند، بسته به میل، صلابت و عطر نهایی مواد احتمالی بازیگری، یک تثبیت یا ناپدید شدن کامل به پایان می رسد.
جاستین اینجاست تا بماند. فقط او زمانی عمل می کند که بدنش از او بخواهد و شخصیت های خوبی پیدا کند که به آنها جان بدهد. زیرا بدون شک، فراتر از اسکیت های خاص، شخصیت های جاستین تیمبرلیک تقریبا همیشه نقطه نظرات خود را دارند. و بنابراین جاستین از نقطه بین مالیخولیایی و اسرارآمیز استفاده می کند که یا برای یک فیلم جذاب مناسب است یا در یک پیشنهاد برای علمی تخیلی.
بنابراین...، این احتمال وجود دارد که در مورد جاستین تیمبرلیک، فیلم ها بیشتر برای بازیگر مناسب باشند تا برعکس. من فکر نمیکنم که او را در طرحهایی که عمیقترین فضایل حرفه بازیگری نیاز به خواستههای بیشتری دارد، ببینیم. اما در کاری که انجام می دهد، مطمئناً به درستی عمل می کند و به عنوان طرفداران به طور کلی ما را سرگرم می کند.
3 فیلم برتر پیشنهادی جاستین تیمبرلیک
به موقع
در اینجا موجود است:استدلال عالی برای عاشق موثرترین، پوپولیستی یا هر چیزی که می خواهید آن را CiFi بنامید. سناریوهای قابل تشخیص آینده ای که تقریباً همیشه دیستوپیایی است. طبقه گرایی برای داشتن زمانی که بتوان با آن به شیوه ای شادتر در جهان زندگی کرد، مانند هاکسلی اما بدون سوما. راههای گذران زندگی، یا بهتر است بگوییم زمان زندگی، به قمار بهعنوان تنها گزینه برای رها نکردن پوست خود برای چند ساعت پس از زندانی شدن بسیاری دیگر در کارخانه اشاره دارد.
اما زندگی یک بازی است مانند لاس وگاس. و شما نمی توانید انتظار داشته باشید که لاس وگاس را با فرار از بانک و انعام دختر صاحب خانه ترک کنید ...
در یک جامعه آینده تنظیم شود. کشف فرمول ضد پیری نه تنها با افزایش جمعیت همراه است، بلکه تبدیل زمان به ارزی را نیز به همراه دارد که به ما امکان می دهد هم تجملات و هم نیازها را پوشش دهیم. ثروتمندان می توانند برای همیشه زندگی کنند، اما بقیه باید برای هر دقیقه از زندگی خود چانه بزنند و فقرا در جوانی می میرند. ویل (تیمبرلیک)، یک کارگر جوان، پس از به دست آوردن تصادفی زمان زیادی، توسط افسران پلیس فاسد، "نگهبانان زمان" تعقیب می شود. او در فرار خود زن جوانی از خانواده ای ثروتمند (سیفرید) را گروگان می گیرد.
خزندگان
در اینجا موجود است:فیلمنامه گیج کننده بنیسیو دل تورو برای یک تریلر فریبنده. همه در جریان قتل یک زن جوان جذاب گم می شوند. اما وقتی می گویم همه منظورم همه، شخصیت ها و بینندگان است. این باعث ایجاد فضای عالی تعلیق می شود که در آن اتفاقات فراتر از صفحه پخش می شود. زیرا شخصیتها و بینندگان در هر صحنه دست به دست هم میدهند، در جستجوی حقیقتی که میتوان آن را در ژست پشیمانآمیز جاستین تیمبرلیک یافت که دوست پسری آنقدر عالی است که بوی یک جنایتکار پرشور را میدهد.
نکته این است که مراقب باشید تا چیزی را از دست ندهید. زیرا همیشه سرنخهایی در این نوع داستانها وجود دارد که نمیتوانیم آنها را کنار بگذاریم، همانطور که برای قهرمانهای داستان غوطهور در جستجو اتفاق میافتد...
و با وجود اینکه ما در دو طرف آستانه بین واقعیت و تخیل ابهامات یکسانی داریم، اما همیشه برنامههایی به ما پیشنهاد میشود تا نتیجهگیری کنیم که افسر پلیس وظیفه مطمئناً از دست میدهد...
زوار امکنه مقدسه که دو برگ خرما را صلیب وار به امکنه مقدسه حمل میکنند
در اینجا موجود است:صمیمی ترین فیلم ها برای این مناسبت انتخاب شدند. اگرچه ترفندی برای آن وجود دارد، زیرا فراتر از نزدیک شدن به خود شخصیت، از طریق پالمر به کلیشه های شناخته شده می پردازیم. کسانی که در نهایت به جای لذت بردن از شهرت جان سالم به در می برند. بچه هایی که باید بر بخت غلبه کنند مانند یک بخت بد که در نهایت مانند پیانویی که در خیابان راه می رود روی آنها می افتد.
جاستین که از درون کبود شده است، پالمر خود را با واقع گرایی کامل به ما تقدیم می کند. شاید به این دلیل که فقط از بالا می توان با شفافیت تکان دهنده ای دید که سقوط چگونه می تواند باشد. و سپس به چیزی می چسبی، به آن چیزهای کوچکی که به تو کمک می کند تا درخشش مصنوعی مصنوعی را فراموش کنی.
پس از دوازده سال زندان، پالمر، بازیکن سابق فوتبال، به خانه باز می گردد تا زندگی خود را بازسازی کند. همانطور که او با واقعیت جدید خود سازگار می شود، با یک کودک رها شده دوست می شود، اما گذشته اش او را آزار می دهد.