در سال 2004 آنها در Heraldo de Aragón برای انتشار یکی از رمانهایم با من مصاحبه کردند. من از وعده یک جلد کامل صفحه بسیار هیجان زده بودم. بنابراین آمدم و با مرد جوانی آشنا شدم سرجیو دل مولینو، با ضبط و خودکار و دفترچه اش. در پشت درهای بسته در یک اتاق کوچک، آن مصاحبه کسالت بار با یک تکلیف نامطلوب به پایان رسید، همانطور که معمولاً در مواردی اتفاق می افتد که شخصیت بت خبرنگار در حال انجام وظیفه نیست، به عنوان یک وظیفه سرد.
بله، آن پسر که تا حدودی از من کوچکتر بود، دقیقاً شبیه شادی باغ به نظر نمی رسید. فکر میکنم به این دلیل که او حرفهاش را بهعنوان روزنامهنگاری شروع میکرد، یا به این دلیل که حوصله مصاحبه با نویسندهای مثل من میندوندی را نداشت، یا به خاطر خماری، یا فقط به این دلیل.
نکته این است که وقتی سرجیو با سؤالات، مقدمهها، تداعیهایش و غیره شروع کرد، قبلاً متوجه شدم که او چیزهای زیادی درباره ادبیات میدانست. واقعیت این است که آن پشت جلد برای یک نویسنده نوپا، بسته به الگوی روزنامه نگاری که هر یک از آنها تداعی می کند، همیشه به یاد آوردن نام و چهره او به عنوان یک روزنامه نگار جوان کاملاً حرفه ای برای من آسان تر می کرد.
چند سالی میگذرد و اکنون او کسی است که مصاحبههای بیشتری را از اینجا و آنجا انجام میدهد، با روزنامهنگاران کم و بیش خشن برای بحث درباره یک اثر ادبی که قبلاً آشکارا شناخته شده است. بنابراین امروز نوبت من است که آن کتابهای نویسنده را که بهترین آثار او میدانم، مرور کنم.
3 کتاب برتر توصیه شده توسط سرجیو دل مولینو
آلمانی ها
تاریخ وجود ندارد. این چیزی شبیه یک انتزاع است، یک جدول زمانی مملو از زیورآلات تخیل انسان که در دوره ها ساختار می یابد. نکته این است که برای intrastories هدف گذاری کنید. گامهای کوچک در دنیای زندگیهای شدید که حکایتهایی را میسازد که در نهایت تغییر میکنند.
سرجیو دل مولینو خود را وقف این هدف کرده است تا یک داستان کوچک بزرگ را احیا کند که از بسیاری دیگر از پیشرفتهای محبوبتر پشتیبانی میکند، که بهطور گستردهتر به عنوان بخشهای تاریخی درجه اول منتشر شدهاند. اما واقعیت این بستر را دارد امر ناگزیرآن زمینی که در آن همه شرایطی که به هر نحوی از نقاط ناشناخته شروع می شود، از صفر کیلومتری خارق العاده مثل این یکی، پا می گذارد.
در سال 1916، در اواسط جنگ جهانی اول، دو کشتی با بیش از ششصد آلمانی از کامرون وارد کادیز شدند. آنها در مرز گینه تسلیم مقامات استعماری شده اند زیرا اسپانیا کشوری بی طرف است. آنها در میان جاهای دیگر در ساراگوسا مستقر خواهند شد و جامعه کوچکی را در آنجا تشکیل خواهند داد که به آلمان باز نخواهد گشت.
از جمله اوا و پدربزرگ فده، که تقریباً یک قرن بعد، در گورستان آلمانی در ساراگوزا در محل دفن گابی، برادر بزرگترشان یافت می شود. آنها به همراه پدرشان آخرین بازماندگان خانواده شوستر هستند، خانواده ای که در ادامه یک تجارت مهم مواد غذایی را تشکیل دادند. اما در این مواقع گذشته همیشه می تواند برای ایجاد تاول ها برگردد.
آلمانیها با دسیسهای که صفحه به صفحه بزرگ میشود، به یکی از شرمآورترین و کمتصفیهترین اپیزودهای تاریخ اسپانیا میپردازد: چگونه نازیها در پناهگاهی طلایی در اینجا پناه گرفتند و نئونازیسم را در آلمان فعال کردند. این جهنمی را که گاهی اوقات خانواده ممکن است به آن تبدیل شود، به طرز ماهرانه ای روشن می کند و دو سوال ناراحت کننده را در هوا باقی می گذارد: گناه والدین چه زمانی تمام می شود؟ آیا تعهد بازخرید آنها شامل فرزندان می شود؟
ساعت بنفش
اگر کتابی از این نویسنده وجود داشته باشد که از ادبی فراتر رفته و به ابعاد انسانی بسیار بیشتری برسد ، بدون شک این همان است. زنده ماندن از کودک یک واقعیت است علیه طبیعت، بی رحمانه ترین رویدادها برای منطق و احساس انسان.
من نمی توانم به عنوان یک پدر تصور کنم که از دست دادن این پیوند نه تنها با وفادارترین عشق بلکه با ایده آینده چه معنایی دارد. وقتی چیزی شبیه به این اتفاق می افتد ، باید چیزی در داخل شکسته شود.
و نوشتن یک کتاب برای کودکی که در آنجا نیست باید یک تمرین غیرقابل توصیف برای درمان غیرممکن ، برای حداقل تسکین یا جستجوی دارونمای متعالی از آنچه نوشته شده است ، انجام دهد ، مانند صفحاتی که در زمانی که بیشتر متعلق به آنها بود ، ادامه خواهد یافت. پسر نویسنده موردنظر
البته ، نمی توان در مبانی راهنمای روایتی مانند این تحقیق کرد ، اما حقیقت این است که آن ساعت بنفش که بین اندوه و نیاز به بقا ایجاد می شود ، در اولین صفحات خود مقدمه ای تأمل برانگیز پیدا می کند که تاریخچه داستان را به پایان می رساند. عدم قطعیت قبل از مرگ اجتناب ناپذیر و فرض رسیدن نهایی آن.
برای شروع خواندن و رویارویی با صداقت زبانی است که بین استعاره ها و پرسش های بلاغی که با بی رحمانه ترین سرنوشت ها برخورد می کند برخورد می کند.
اسپانیا خالی
سرجیو دل مولینو در رمان خود به چیزی که هیچ کس به آن اهمیت نمی دهد ، و تحت یک کار بزرگ تحقیقاتی که در پرجزئیات جزئیات به تصویر کشیده شده است ، یک سنوگرافی بین رفتار و طنز ارائه داد.
در این مقاله ، او تصور اسپانیا را که تحت دیکتاتوری از نظر اجتماعی و اخلاقی ضد جریان بود ، نجات می دهد ، اما در اصل پرواز از روستا به شهر را تکرار می کند و شهرها را به دو قسمت سیاه چاه جمعیتی تبدیل می کند که بازیابی آن دشوار است. اثر مهاجرت خروج از شهرها ، با وجود امکانات زیاد اتصال برای انواع مسائل ، تا به امروز ادامه دارد.
تجزیه و تحلیل این کتاب پایه هایی را برای درک بزرگی جمعیت خالی می کند که برخی مناطق داخلی را به بیابان های واقعی تمدن تبدیل می کند.
انحطاط نیز می تواند جذابیت خود را داشته باشد ، و آن اسپانیا خالی بخش زیادی از خود را برای ساختن یک خیال ادبی و حتی سینمایی که با واقعیتهای دیگر شهری متضاد باشد ، اختصاص داد. اما واقعیت غم انگیز امروز این است که به نظر می رسد اسپانیا خالی از خود بیشتر نمی دهد.
دیگر کتاب های توصیه شده توسط سرجیو دل مولینو
ظاهر ماهی
اسپانیای خالی ، کتاب قبلی سرجیو دل مولینو ، دیدگاه ویران شده و نه ویرانگری را در مورد تکامل کشوری که از بدبختی اقتصادی به نوعی بدبختی اخلاقی تبدیل شد ، به ما ارائه کرد.
و من بر چشم انداز ویران شده تأکید می کنم زیرا خروج مردم از شهرها به شهر با اینرسی کور ، مانند خر و هویج اتفاق افتاده است ... و ناگهان ، از آن گل ها ، این گل ها سر می زند.
اسپانیا خالی چهره آنتونیو آرامایونا ، یک استاد فلسفه را که از تناقضات زندگی دلسرد شده و در آستانه خروج از مجمع این جهان است ، به ما ارائه کرد. از او آن مقاله افسانه ای که سال گذشته منتشر شد از او منشعب شد.
خوب ، آن ناگهان ، در این جدید کتاب ظاهر ماهی، آنتونیو آرامایونا با برجستگی بیشتری به زندگی ادبی باز می گردد. آموزه های معلم در مورد صداقت ، پیشرفت ، نیاز به ادعای بی عدالتی و احترام به خود ، کاملاً با فضای عملاً زندگی نامه نویسنده مطابقت دارد.
جوانی همان چیزی است که دارد ، آغشته به تمام اصول خوبی که توسط شخص مناسب منتقل می شود ، و کمی بیشتر از عقل سلیم ، احترام و حقیقت خود آنها را هدایت می کند ، در نهایت با واقعیتی مهر می زند که در انتظار بلوغی است که قبلاً به سمت متعارف گرایی و فرصت طلبی آن سوق داده شده است. به
در پایان یک نقطه تشخیص خیانت وجود دارد که در حال رشد و بلوغ است. همه چیزهایی که در دوران جوانی با خون توافق شده بود ، در نهایت مانند جوهر مرطوب روی صفحات کتابهای خود ما لکه دار می شود. همیشه خشم وجود دارد ، و این تصور وجود دارد که در هر لحظه ، اگر شانس شرط ببندد ، در بیشتر موارد به همان چیزی که بودیم باز می گردیم.
یک گونزالس خاص
چهل سال از اولین پیروزی حزب سوسیالیست در انتخابات عمومی (اکتبر 1982) و به قدرت رسیدن یک وکیل جوان سویلیایی، فیلیپه گونزالس، که در سال 2022 به هشتاد سالگی رسیده است، می گذرد.
یکی از گونزالس لحظهای مهم در تاریخ اسپانیا را روایت میکند: انتقال، به دنبال رشته زندگینامه قهرمان بزرگ آن. شخصیت فیلیپه گونزالس ستون فقرات داستان است، اما تمرکز آن اسپانیایی است که در کمتر از یک نسل از توده ها و حزب واحد به دموکراسی پیشرفته و یکپارچگی کامل اروپایی می گذرد. بیوگرافی مستند با شهادت های دست اول، وقایع نگاری، کتابخانه روزنامه و نبض راوی که مانند هیچ کس امروز به اسپانیا گفته است.
1 نظر برای “3 کتاب برتر سرجیو دل مولینو”