بدون شک مارگارت اتوود این به نمادی توده ای از کینه توز ترین فمینیسم تبدیل شده است. عمدتا به دلیل دیستوپی او در داستان قصه خدمتکار است. و این بدان معناست که چند دهه پس از نگارش این رمان ، معرفی آن در تلویزیون به تأثیر غیر منتظره پژواک تأخیری رسید.
البته ، این فرصت باعث می شود که او طاس شود تا قسمت دوم را در نظر بگیرد. و مطمئناً پیشنهادات مسلم برای ادامه خط دست ساز بزرگ تاریخ.
نکته این است که درست صحبت کنید و آن انتقاد هک شده را که قسمت های دوم هرگز خوب نیستند نجات دهید. چیزی که بیشتر شبیه نوستالژیک است که به اثر اصلی چسبیده است و برای انتقاد خلاصه از هر قسمت دنباله دارد.
بخش کاملاً روایی ما را بیش از یک دهه پس از داستان اصلی هدایت می کند. جمهوری گیلاد همچنان هنجارها ، رفتارها ، باورها ، وظایف ، تعهدات و حقوق بسیار کمی را برای شهروندان مطیع و بیش از همه شهروندان زن دیکته می کند.
تحت ترس ، سوءاستفاده همچنان مجاز است ، اگرچه تلاش های شورشی ، به ویژه از سوی زنان ، که بیشتر تحت تأثیر دولت شوم قرار دارند ، در حال افزایش است و کانون های فزاینده ای نسبت به افول اعلام شده از جلعاد در حال افزایش است.
هرجا زنانی هستند که قادر به تشخیص باشند ، در میان شبکه ترس ، قوی ترین اراده آنها می تواند امید را در خود جای دهد.
البته ، سه زنی که مثلث منحصر به فرد را تشکیل می دهند و از قشرهای اجتماعی بسیار متفاوتی هستند. از مطلوب ترین ، ممتازترین و مصالحه با رژیم ، تا شورشی ترین و حتی جنگ طلبانه ، آنها تجمع خواهند کرد تا با انواع درگیری ها ، از جمله با خودشان روبرو شوند.
در میان این سه ، لیدیا عمدتاً با نقش دوگانه ای که بین اخلاق حاکم و اخلاق انسانی تر دارد که به کشیدن این راز در مورد آنچه که ممکن است قبل از جلعاد اتفاق بیفتد ، تنها یک خاطره مبهم از بدترین است ، چیزی که همیشه می تواند تبدیل شود ، برجسته است. اخلاق نهایی همه دیستوپیا با رسوب.
هم اکنون می توانید رمان عهدنامه ، کتاب جدید مارگارت اتوود را در اینجا بخرید: