3 کتاب برتر مکسیمو گورکی

در ادبیات روسیه ما تعداد زیادی نویسنده جهانی پیدا می کنیم. در میان چخوف, داستایوسکی ، معاصر او تولستوی و خودش گورکی توانستند داستان بنویسند و رمان هایی که به سطح آثار برتر روایت جهانی رسیدندبه همه آنها به طریقی در تمام آثار خود خیالی از تعالی بی نظیری در دنیایی که در معرض تغییرات اقتصادی ، فراز و نشیب های سیاسی و حتی اصلاحات اخلاقی یا مذهبی بود ، ایجاد کردند.

قابل توجه است که دوران سختی که در روسیه بین قرن های XNUMX و XNUMX زندگی می کرد ، می تواند به روایت شدید ، انتقادی و احساسی ، که در ویژگی های بدبختی انسان بسیار شدید است ، کمک کند تا در صدایی برای صدایی به جهانی که در سکوت است تشدید شود. تزاریسم در وهله اول و توسط انقلاب بعداً.

در مورد ماکسیم گورکی، با رمان مادرش چیزی مشابه برای داستایوسکی با جنایت و مجازات یا تولستوی با جنگ و صلح اتفاق می افتد. این در مورد بیان داستان از طریق شخصیت هایی بود که می توانستند احساسات یک قوم مجازات شده را ترکیب کنند و روح آنها با ترس ، تاب آوری و امید به انقلاب زندگی می کرد که در نهایت بدتر بود ، زیرا وقتی هیولا برای پایان یافتن به یک هیولا دیگر نیاز دارد شکست خورده ، نیرو تنها قانونی است که در نتیجه درگیری ایجاد می شود.

بنابراین چند تجربه ادبی شدیدتر از خوانش این راویان روسی است. در مورد گورکی ، علیرغم این واقعیت که از ابتدا در کنار لنین و بازگشت او به طرف استالین ، بدون شک نشان دهنده بیداری برای انقلابی که در ایدئولوژی آن با اشتیاق مشارکت داشت غیرممکن است. کسانی هستند که می گویند او در آخرین روزهای زندگی خود از سرکوب استالینیستی رنج می برد که هیچ گزینه اخلاقی دیگری جز مواجهه با او نداشت ...

3 رمان برتر توصیه شده توسط مکسیمو گورکی

مادر

همانطور که می دانیم ، جامعه روسیه در طول قرن XNUMX و XNUMX تحت تنش های سیاسی زیادی قرار داشت. این کشور بزرگ به محل پرورش یک مارکسیسم تبدیل شده بود که با تجمل گرایی و سرسختی رژیم تزارها روبرو بود.

البته افرادی که بیشترین آسیب را از هر گونه درگیری دیدند ، مردم بودند. و از آن شهر تصویر مادر این داستان ، احتمالاً مادر همه مادران ، با وزن بیشتر از خود مادر خدا متولد می شود. پلژیا با ترس زندگی می کند ، روحش تسلیم وحشت و تحمیلات سیاسی شوهرش می شود.

اما وقتی شوهرش می میرد ، پلژیا با این آگاهی بیدار می شود که ترس تنها تصوری ذهنی است که می توان بر آن غلبه کرد اگر تصور کنید هیچ چیز بدتر از مرگ در زندگی نیست.

پسرش پاول نیز احساس آزادی پدری می کند و شروع به تظاهرات در برابر این همه تحمیل و عدم آزادی می کند. سیبری به آخرین مقصدی تبدیل می شود که مادر و پسر بین درد و رنج جسمی و رهایی از دعوای خود با وجودی روبرو هستند که شک ندارند به چیزی بهتر جوانه می زند.

لا مدر

بی خانمان

گورکی ، مانند دوستش چخوف ، نیز این داستان را با هدف گسترش دیدگاه به داستانهای مختلف با جبهه مشترک بی عدالتی ها ، اختلافات طبقاتی ، گرسنگی ، ترس ، سرما و انسان زدایی اجتماعی ترین قشرها پرورش داد.

در مورد گورکی ، بسیاری از آنچه نوشته شده است مربوط به تجربیات خاص در فقر است. نسخه های مختلف نمونه های متعددی از این وظیفه روایی را به طور خلاصه جمع آوری می کند.

اگرچه این خلاصه به درخشش چخوف نمی رسد ، که می تواند در داستان کوتاه ترش بترسد ، اما این واقعیت رئالیسم خام بیشتری را به ارمغان می آورد که از آن جنبه عاشقانه ای را به ما ارائه می دهد که بازندگان فقط باید پیروز شوند ...

بی خانمان

پنیرک

عشق در آغاز قرن بیستم به سمت آن احساس غم انگیز و نمایشی روسیه هدایت شد. مالوا ، زنی که پدر و پسر با او عاشق می شوند ، با هیپر رئالیسم معمول گورکی ، مصمم به توصیف هر جزئیات و هر حسی که می تواند هر صحنه را به یک لحظه کامل در تخیل خواننده تبدیل کند ، با طراوت داستان باز می شود. سبک ترین و فریبنده ترین عشق در حالی که شخصیت عاشقان آنها تیره شده است ، تا جایی که تصورات یک پدرسالار احتمالی در طرح به عنوان تنها گزینه حل کننده ظاهر می شود.

از آنجا که یک مرد عاشق می تواند با همه چیز با آن زن روبرو شود. مالوا معمولاً با داستانها و داستانهای دیگری مانند به اصطلاح Boles همراه است ، یک داستان عجیب که گاهی به نظر می رسد یک نقطه شهوانی پیدا می کند و در نهایت به سمت تأیید حرکت می کند تنهایی و زوال عقل

پنیرک
5/5 - (5 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.