3 کتاب برتر از جوئل دیکر فوق العاده

بیا ، ویدی ، ویسی هیچ عبارت بهتری برای بیان آنچه اتفاق افتاده نیست ژوئل دیکر در فساد گسترده خود در صحنه ادبی جهان. شما می توانید به آن محصول بازاریابی فکر کنید که نتیجه می دهد. اما کسانی از ما که به خواندن انواع کتابها عادت کرده ایم ، این را درک می کنیم این نویسنده جوان چیزی دارد دیکر به عنوان یک منبع کل ، استاد فلاش بک است.

توطئه ها به قطعات دقیق خود تقسیم می شوند، آمدن و رفتن بین گذشته، حال و آینده تا ما را در سردرگمی تار عنکبوت دقیق آن به دام بیندازند. گاهی برای کشف قاتل جلو می رویم. در زمان‌های دیگر باز می‌گردیم تا دلایلی که او را به ارتکاب جرم سوق داده است، بیابیم. شما نمی توانید توجیه کنید که چه کسی می کشد، اما می توانید بفهمید که او چرا می کشد. حداقل در رمان های جوئل دیکر اینطور است. همدلی عجیب با ضدقهرمان.

بیایید به آن اضافه کنیم شخصیت‌هایی که خیره‌کننده هستند، پروفایل‌های روان‌شناختی عمیقاً متاثر از زخم‌های زندگی، سفرهای کسانی که بیداری سنگین روح را حمل می‌کنند.. در پایان، پیشنهادهای نگران‌کننده‌ای که ما را با احساس اضطراری گریزناپذیرترین عذاب، با سهم آن از عدالت در برخی جنبه‌های اخلاقی نگران‌کننده، مورد حمله قرار می‌دهد.

معضلات خانوادگی یا رویدادهای شوم ، مشکلات و پیامدهای جدی. زندگی به عنوان مقدمه ای ناگهانی از جهنم که می تواند ناشی از خوشبختی کامل باشد.

پاراگراف… در اینجا یک مورد اخیر برای معتادان دیکر با دو قسمت اول مجموعه مارکوس گلدمن:

معتاد به دیکر...

3 رمان برتر توصیه شده توسط جوئل دیکر

کتاب بالتیمور

یک داستان فوق العاده (من نمی توانم صفت دقیق تری پیدا کنم) در مورد خانواده ، عشق ، کینه ، رقابت ، سرنوشت ... رمانی در زمان های مختلف برای ارائه آینده یک رویای عجیب آمریکایی ، به سبک فیلم زیبایی آمریکایی اما با طرح عمیق تر ، سیاه تر و در زمان طولانی تر.

ما با شناختن شروع می کنیم گلدمن از بالتیمور و گلدمن از خانواده مونتکلربه آبشارهای بالتیمور بیشتر از مونتکلرها پیشرفت کرده اند. مارکوس ، پسر مونتکلیر ، پسر عموی خود هیلل را می ستاید ، عمه خود آنیتا را تحسین می کند و عمویش سائول را بت می کند. مارکوس تمام سال را در انتظار دیدار مجدد با پسر عموی خود در بالتیمور در هر دوره تعطیلات می گذراند. لذت بردن از احساس تعلق به یک خانواده نمونه ، معتبر و ثروتمند برای او تبدیل به یک تخته سنگین می شود.

تحت حمایت آن هسته خانوادگی بت انگیز ، که با پذیرش وودی ، پسر مشکلی که به آن خانه جدید تبدیل شد ، افزایش یافت ، این سه پسر با آن دوستی ابدی معمولی در جوانی موافقت می کنند. در طول سالهای ایده آل گرایانه ، پسر عموهای گلدمن از پیمان شکست ناپذیر خود لذت می برند ، آنها بچه های خوبی هستند که از یکدیگر دفاع می کنند و همیشه مقابله با دلایل خوب را دشوار می دانند.

از دست دادن اسکات نویل ، دوست کوچک بیمار یک خانواده محله ، پیش بینی می کند که همه تراژدی های بعدی ، "درام" ، رخ خواهد داد. خواهر پسر به گروه گلدمن می پیوندد ، یکی دیگر می شود. اما مشکل اینجاست که هر سه پسر عمو عاشق او هستند. به نوبه خود ، گیلیان ، پدر الکساندرا و اسکات فقید ، در پسر عموی گلدمن حامی برای کنار آمدن با مرگ یک پسر می یابد.

آنها باعث شدند پسر معلول خود زنده بماند ، او را تشویق کردند که فراتر از اتاقش زندگی کند و کمک های پزشکی باعث شد تا روی تختش سجده کند. آنها به او اجازه دادند آن کار دیوانه واری را برای دولت خود انجام دهد. دفاع گیلیان از پسرعموها منجر به طلاق او از مادری شد که نمی توانست بفهمد چگونه سه گلدمن علی رغم نتیجه مرگبار ، وجود اسفناک اسکات را به یک زندگی کامل تبدیل کرده اند.

کمال ، عشق ، موفقیت ، تحسین ، رفاه ، جاه طلبی ، تراژدی. احساساتی که پیش بینی می شود دلایل درامبه پسر عموهای گلدمن در حال رشد هستند ، الکساندرا همچنان همه آنها را خیره می کند ، اما او قبلاً مارکوس گلدمن را انتخاب کرده است. سرخوردگی دو عموزاده دیگر دلیل پنهانی برای اختلاف نظر است ، که هرگز به صراحت بیان نشده است. مارکوس احساس می کند به گروه خیانت کرده است. وودی و هیلل خود را بازنده و خیانت شده می دانند.

در دانشگاه، وودی ارزش خود را به عنوان یک ورزشکار حرفه ای تایید می کند و هیلل به عنوان یک دانشجوی عالی حقوق برجسته می شود. ایگوها شروع به ایجاد لبه هایی در دوستی می کنند که با وجود این، ناگسستنی باقی می ماند، حتی اگر فقط در جوهره ای از روح آنها مست از شرایط باشد.

برادران ناتنی گلدمن یک مبارزه زیرزمینی را آغاز می کنند در حالی که مارکوس، یک نویسنده جوان، سعی می کند جایگاه خود را در میان آنها پیدا کند. ورود پسر عموهای گلدمن به دانشگاه نقطه شکستی برای همه است.

والدین بالتیموری از سندرم لانه خالی رنج می برند. پدر، سائول گلدمن، به گیلیان حسادت می‌کند، کسی که به نظر می‌رسد به لطف موقعیت اجتماعی و اقتصادی بیشتر و ارتباطاتش، حقوق والدین فرزندان را غصب کرده است. چنین مجموعه ای از منیت ها و جاه طلبی ها به درام منجر می شود، به غیرمنتظره ترین شکل، که در آن رفت و آمدها از گذشته تا امروز به صورت قلم مو ارائه می شود، درامی که همه چیز را تا جایی که به گلدمن های بالتیمور مربوط می شود، خواهد برد. .

در پایان مارکوس گلدمن ، نویسندههمراه با الکساندرا ، آنها تنها بازماندگان گروه آن پسران ایده آل گرا و فوق العاده شاد هستند. او ، مارکوس ، می داند که باید تاریخ پسر عموها و سیاهپوستان بالتیمور را سفید کند تا از سایه های آنها خلاص شود و در این روند الکساندرا را بازیابی کند. و بنابراین شاید ، آینده ای را بدون گناه باز کنید.

این چیزی است که شکسته و آرزوی خوشبختی دارد ، باید یک تصعید داشته باشد تا آن را در گذشته رها کند ، به تعمیر نهایی نیاز دارد. این ساختار زمانی کتاب است ، اگرچه ژوئل دیکر آن را این گونه ارائه نمی دهد همانطور که او در "حقیقت درباره ماجرای هری کوبرت" انجام داد ، رفت و آمد بین سناریوهای کنونی و گذشته برای حفظ جذابیت جذاب ضروری است که می تواند حال تردیدها ، سوداگری و امیدهای خاص را توضیح دهد.

آنچه که گلتمن بالتیمور بود رمز و راز کل کتاب است ، همراه با حال مارکوس گلدمن تنها که باید بدانیم آیا او از گذشته بیرون می آید و راهی برای بازگشت الکساندرا پیدا می کند.

کتاب بالتیمور

حقیقت در مورد پرونده هری كوبرت

گاهی اوقات ، هنگام خواندن این رمان طولانی ، با خود فکر می کنید که آیا تحقیقات مربوط به مورد قبلی این کتاب را می دانید؟ قتل نولا کلرگان می تواند آنقدر چیز بدهد که نمی توانید شب به شب آن را متوقف کنید.

دختری پانزده ساله در تابستان 1975 درگذشت، او دختری شیرین عاشق نویسنده ای بازنشسته بود که به دنبال الهام گرفتن از او بود که تصمیم گرفت از خانه فرار کند. مدت کوتاهی پس از خروج از خانه به قصد عدم بازگشت، در شرایط عجیبی به قتل رسید.

آن زن جوان رازهای پنهان کوچک (یا نه چندان کوچک) خود را داشت که اکنون برای فاش کردن آنچه در 30 آگوست 1975 اتفاق افتاد، بعد از ظهری که در آن نولا زندگی را که در آرورا، شهر طرح ماجرا می‌گذرد، رها کرد، اهمیت زیادی به نظر می‌رسد.

سالها بعد ، در حالیکه تحقیقات در حال حاضر بدون هیچ مجرم و بدون مجرم بسته شده است ، سرنخهای غیر قابل اعتراض به آن اشاره می کنند هری کوبرت ، معشوقه اشبه عشق ممنوع رمانتیک که آنها با یکدیگر در میان گذاشتند ، با خشم ، غافلگیری و انزجار یکدیگر آشکار می شود.

هری کوبرت در حال حاضر یک نویسنده مشهور برای آثار بزرگ خود است: "ریشه های شر"، که او پس از آن پرانتز عشق غیرممکن منتشر کرد ، و در همان خانه شفق قطبی بازنشسته شده است که در آن تابستان بازنشستگی عجیب و غریب لنگر بود و او را برای همیشه در گذشته نگه داشت.

در حالی که هری در انتظار محکومیت نهایی به جرم قتل است ، شاگردش مارکوس گلدمناو که با او دوستی عجیب اما شدیدی بین تحسین متقابل و ارتباط خاص به عنوان نویسنده داشت، در خانه مستقر می شود تا پایان های شلوغ را ببندد و به آزادی هری بی گناه دست یابد که با ایمان مطلق به او اعتماد دارد.

به همین دلیل برای آزاد کردن دوستش، او الهام بخش کتاب جدیدش را پس از یک جملات خلاقانه بی‌نظیر پیدا می‌کند، او آماده می‌شود تا تمام حقیقت را در مورد پرونده هری کوبرت سیاه و سفید نشان دهد.

در همین حال ، شما خواننده ، شما در حال حاضر در داخل هستید ، شما مارکوس در راس آن تحقیقات هستید که شهادت های گذشته و حال را با هم ترکیب می کند ، و جایی که مرداب هایی که همه آنها در لحظه خود غرق شده اند در حال کشف شدن هستند. راز رمان برای شما این است که ناگهان می بینید که قلب شما نیز بین آن می تپد ساکنان شفق قطبی، با همان نگرانی بقیه ساکنان که از آنچه در حال رخ دادن است گیج شده اند.

اگر به آن فلاش بک های مرموز از زمان حال تا آن تابستان که در آن همه چیز تغییر کرد، و همچنین پیچش ها و چرخش های متعدد تحقیق را اضافه کنید، این واقعیت که داستان شما را در حالت تعلیق قرار می دهد کاملاً منطقی است. انگار این کافی نبود، در بررسی پرونده، پس از تقلید اجباری که با محیط و مردم محلی آرورا رنج می‌برید، چند فصل عجیب اما پیش‌آگاهی ظاهر می‌شود، خاطراتی که بین مارکوس و هری زمانی که هم دانش‌آموز و هم معلم بودند به اشتراک گذاشته می‌شود. .

فصل های کوچکی که به آن پیوند دارند رابطه خاص آبدار که جرقه ایده هایی در مورد نویسندگی ، زندگی ، موفقیت ، کار ... و آنها راز بزرگی را اعلام می کنند ، که فراتر از قتل ، عشق نولا ، زندگی در شفق قطبی است و تبدیل به آخرین ترفند می شود که شما را بی زبان می گذارد.

حقیقت در مورد پرونده هری كوبرت

معمای اتاق 622

وقتی آخرین صفحه این کتاب جدید تمام شد، احساسات متفاوتی دارم. از یک طرف، من فکر می کنم که پرونده اتاق 622 در امتداد همان موارد پرونده هری کوبرت است و در مواقعی که رمان از نویسنده صحبت می کند، از آن پیشی می گیرد. جوئل دیکر گرفتار معضلات قصه گو شد در وهله اول به عنوان اولین شخصیت اصلی تقلید شد. قهرمانی که جوهر وجود خود را به سایر شرکت کنندگان وام می دهد.

ظاهر برنارد د فالوا ، ناشری که جوئل را به پدیده ای ادبی تبدیل کرد، این پایه های متری ادبی را به موجودیت خاص خود که در رمان وجود دارد ارتقا می بخشد ، زیرا این گونه نوشته شده است. اما این در نهایت از حس طرح فرار می کند ، زیرا بزرگتر از آن می شود که با وجود بخشی کوچک از فضای آن ، به درستی مرتبط است.

در مورد آن است جادوی آشنا دیکر، قادر به ارائه چندین طرح است که از بالا و پایین رفتن از پله ها به آنها دسترسی داریم. از زیرزمین هایی که انگیزه های آشفته نویسنده در آن ذخیره شده است تا صفحات قبل از تنها پایان ممکن ، یعنی مرگ ، پر شوند. به مرحله تماشایی که آن کف زدن های عجیب و غریب می رسند ، آن دسته از خوانندگانی که با آهنگی غیرقابل پیش بینی صفحات را ورق می زنند ، همراه با کلماتی که در میان هزاران خیال مشترک طنین انداز است.

ما با کتابی شروع می کنیم که هرگز درباره برناد ، ناشر گمشده ، نوشته یا حداقل پارک نشده است. عشقی که با قدرت اجتناب ناپذیر کلمات درگیر در طرح رمان شکسته شده است. توطئه ای که بین تخیل افسارگسیخته نویسنده ای که شخصیت های جهان خود را ارائه می دهد و تخیل او ، بین trompe l'oeil ، anagrams و بیش از همه ترفندهایی مانند قهرمان اصلی رمان: Lev حرکت می کند.

بدون شک، Lev بیشتر از هر یک از شخصیت های ذکر شده زندگی می کند. در مورد جنایت در اتاق 622به و سرانجام جنایت بهانه می شود ، گاهی اوقات پیش پا افتاده ، تقریباً جانبی ، یک موضوع مشترک که تنها زمانی اهمیت پیدا می کند که طرح داستان شبیه یک رمان جنایی باشد. برای بقیه زمان ، دنیا دور یک لو هیپنوتیزم کننده می چرخد ​​، حتی زمانی که او آنجا نیست.

ترکیب نهایی بسیار بیشتر از یک رمان جنایی است. زیرا دیکر همیشه این تظاهر جزئی را دارد که باعث می شود ما موزاییک های ادبی زندگی را ببینیم. تخریب برای حفظ تنش ، بلکه همچنین می تواند ما را وادار به دیدن عجایب زندگی خود کند ، که گاهی با همان خطوط نامفهوم نوشته می شوند اما در صورت مشاهده موزاییک کامل ، با معنی کامل نوشته می شوند.

فقط آن اشتیاق تقریباً مسیحایی برای فرمانروایی بر تمام زندگی که تبدیل به یک رمان شده و آن را مانند یک کوکتل مبتکرانه تکان می دهد ، گاهی خطرناک است. زیرا در یک فصل ، در طول یک صحنه ، خواننده ممکن است تمرکز خود را از دست بدهد ...

بحث قرار دادن یک اما است. و همچنین این مسئله این است که همیشه از یک پرفروش بزرگ با چنین سبک شخصی بسیار انتظار داشته باشید. به هر حال ، نمی توان انکار کرد که اولین شخصی که همه چیز در او روایت شده است ، با افزودن نماینده خود نویسنده ، از همان لحظه اول ما را به خود جلب کرده است.

سپس پیچ و تاب های مشهوری وجود دارد که بهتر از آنچه در فیلم ناپدید شدن استفانی میلر به دست آمد ، وجود دارد در زیر برای من شاهکار او "کتاب بالتیمور". بدون فراموش کردن گلدوزی های آبدار، که به عنوان لوازم جانبی توسط دیکر عاقل و عملگرا در جستجوی قلاب های بیشتر در طرح بافته شده است.

اشاره من به آن نوع درون‌بینی انسان‌گرایانه و درخشان است که جنبه‌های متفاوتی مانند سرنوشت، گذرا بودن همه چیز، عشق عاشقانه در برابر روتین، جاه‌طلبی‌ها و انگیزه‌هایی که آنها را از اعماق درون به حرکت در می‌آورد را به هم مرتبط می‌کند.

در پایان ، باید تشخیص داد که مانند لو قدیمی خوب ، همه ما بازیگران زندگی خود هستیم. فقط هیچ یک از ما از خانواده ای از بازیگران شناخته شده نیستیم: Levovitches ، همیشه آماده افتخار هستند.

معمای اتاق 622

دیگر کتاب های جوئل دیکر توصیه شده

یک حیوان وحشی

به محض اینکه از دستانم بگذرد، شرح خوبی از این رمان جوئل دیکر خواهم داد. اما اکنون می توانیم طرح جدید آن را تکرار کنیم. مثل همیشه یک زن، یا گاهی اوقات روح او، که داستان بر روی آن می چرخد. بنابراین ما هرگز نمی دانیم که آیا به یکی از پیشنهادات اولیه او نزدیک می شویم یا اینکه همه چیز بیشتر به سمت استفانی میلر کمی بدون کافئین پیش می رود... همه چیز خوانده می شود و در اینجا همه چیز را توضیح خواهیم داد.

در 2 ژوئیه 2022، دو جنایتکار در حال آماده شدن برای سرقت از یک جواهرفروشی بزرگ در ژنو هستند. اتفاقی که به دور از یک سرقت معمولی است. بیست روز قبل، سوفی براون، در یک ساختمان مجلل در سواحل دریاچه ژنو، آماده می شود تا چهل سالگی خود را جشن بگیرد. زندگی به او لبخند می‌زند: او با خانواده‌اش در عمارتی زندگی می‌کند که در میان جنگل‌ها احاطه شده است، اما دنیای بت‌هایش در شرف تکان است. شوهرش در اسرار کوچک خود درگیر است.

همسایه او، یک افسر پلیس با شهرت بی عیب و نقص، با او وسواس پیدا کرده است و تا نزدیک ترین جزئیات از او جاسوسی می کند. و یک غارتگر مرموز هدیه ای به او می دهد که زندگی او را به خطر می اندازد. چندین سفر به گذشته، دور از ژنو، برای یافتن منشأ این فتنه شیطانی که هیچ کس از آن سالم بیرون نخواهد آمد، ضروری خواهد بود.

فیلمی هیجان‌انگیز با سرعت و تعلیق بسیار زیاد، که به ما یادآوری می‌کند که چرا، از زمان «حقیقت در مورد ماجرای هری کوبرت»، جوئل دیکر با بیش از بیست میلیون خواننده، یک پدیده انتشاراتی در سراسر جهان بوده است.

پرونده آلاسکا سندرز

در مجموعه هری کوبرت که با این پرونده آلاسکا سندرز بسته شده است، یک تعادل شیطانی وجود دارد، یک معضل (من این را مخصوصاً برای خود نویسنده درک می کنم). زیرا در سه کتاب، طرح‌های پرونده‌هایی که باید مورد بررسی قرار گیرند، به موازات آن دیدگاه نویسنده‌ای که مارکوس گلدمن است، وجود دارد. جوئل دیکر در هر یک از رمان های او

و این اتفاق می‌افتد که برای یک سری از رمان‌های معلق: «رابطه هری کوبرت»، «کتاب بالتیمور» و «رابطه سندرز آلاسکا»، درخشان‌ترین رمان‌ها در نهایت رمانی است که بیشتر به خود توطئه پایبند است. زندگی مارکوس، یعنی «کتاب بالتیمور».

فکر می کنم جوئل دیکر این را می داند. دیکر می‌داند که جزئیات زندگی نویسنده نوظهور و تکامل او به نویسنده مشهور جهانی، خواننده را تا حد زیادی مجذوب خود می‌کند. از آنجا که پژواک طنین انداز است، موج هایی در آب بین واقعیت و تخیل پخش می شود، بین مارکوسی که به ما ارائه می شود و نویسنده واقعی که به نظر می رسد بخش بزرگی از روح خود را ترک می کند و آموخته هایش را به عنوان راوی خارق العاده ای که او هست، به جا می گذارد.

و البته، آن خط شخصی تر باید در این قسمت جدید در مورد تلفات آلاسکا سندرز به پیشروی ادامه می داد... بنابراین ما به نزدیکی بیشتر با کار اصلی بازگشتیم، با آن دختر بیچاره که در پرونده هری کوبرت به قتل رسید. و سپس هری کوبرت نیز باید به هدف بازگردانده می شد. از ابتدای داستان شما می توانید حس کنید که هری پیر و خوب هر لحظه قرار است ظاهر شود...

مسئله این است که برای طرفداران جوئل دیکر (از جمله خودم) لذت بردن از این بازی بین واقعیت و تخیل نویسنده و آلتر ایگوی او به همان اندازه یا بیشتر از زمانی که درام بالتیمور اتفاق می افتد دشوار است. زیرا همانطور که خود نویسنده نقل می کند، تعمیر همیشه در حال تعلیق است و این چیزی است که درونگراترین بخش نویسنده تبدیل به محقق را به حرکت در می آورد.

اما سطوح بالای احساسات (که در تنش روایی و احساسات ناب و شخصی بیشتر در هنگام همدلی با مارکوس یا جوئل درک می شود) در مورد آلاسکا سندرز به آنچه با تحویل گلدمن های بالتیمور به دست آمد نمی رسد. من اصرار دارم که با این وجود، همه چیزهایی که دیکر در مورد مارکوس در آینه خود می نویسد جادوی خالص است، اما با دانستن موارد بالا به نظر می رسد که شدت بیشتری در انتظار است.

در مورد طرحی که ظاهراً رمان را توجیه می کند، تحقیق در مورد مرگ آلاسکا سندرز، آنچه از یک هنرپیشه حرفه ای و پیچیده انتظار می رود که ما را به قلاب می اندازد و فریب می دهد. شخصیت‌هایی کاملاً ترسیم شده که می‌توانند در خلقت طبیعی خود هر گونه واکنشی را به تغییر جهت‌های متفاوتی که رویدادها می‌گیرند توجیه کنند.

«هیچ چیز آن چیزی نیست که به نظر می رسد» معمولی در مورد دیکر و جوهر عنصری آلاسکا سندرز او به کار می رود. نویسنده ما را به روان هر شخصیت نزدیک‌تر می‌کند تا درباره بقای روزانه صحبت کند که به فاجعه ختم می‌شود. زیرا فراتر از ظواهر ذکر شده، همه از جهنم خود فرار می کنند یا می گذارند که توسط آنها برده شود. احساسات مدفون و نسخه های شیطانی بهترین همسایه.

همه چیز در یک طوفان کامل توطئه می کند که به نوبه خود قتل کامل را مانند بازی ماسک ها ایجاد می کند که در آن هر فرد بدبختی خود را تغییر می دهد.

در پایان، مانند بالتیمور، می توان فهمید که پرونده آلاسکا سندرز به عنوان یک رمان مستقل کاملاً زنده مانده است. و این یکی دیگر از قابلیت های مشخص شده دیکر است.

زیرا قرار دادن خود به جای مارکوس بدون داشتن پیشینه زندگی او مانند این است که با نوشتن بتوانید خدا باشید، با طبیعی بودن فردی که به تازگی با کسی آشنا شده و در حال کشف جنبه هایی از گذشته اوست، بدون جنبه های مخرب عمده به افراد مختلف نزدیک شوید. برای غرق شدن در طرح

مثل خیلی وقت‌های دیگر، اگر بخواهم چیزی بگویم جز اینکه دیکر را از آسمان روایی ژانر تعلیق پایین بیاورم، به جنبه‌هایی اشاره می‌کنم که جیر جیر هستند، مانند چاپگر معیوب که با آن جمله معروف «می‌دانم چه داری!» انجام شد" نوشته شده است. و این به طور تصادفی به قاتل ادعایی اشاره می کند.

یا این واقعیت که سامانتا (نگران نباشید، او را ملاقات خواهید کرد) آخرین عبارت از آلاسکا را به یاد می آورد که مطمئناً از نظر ارتباط با به یاد ماندن عالی نبود. چیزهای کوچکی که حتی ممکن است زائد باشند یا به شکل دیگری ارائه شوند...

اما بیایید، با وجود آن نقطه نارضایتی جزئی برای نرسیدن به سطح بالتیمور، پرونده آلاسکا سندرز شما را بدون اینکه بتوانید رها کنید به دام انداخته است.

ماجرای آلاسکا سندرز اثر جوئل دیکر

ناپدید شدن استفانی میلر

توانایی دیکر برای ساختارشکنی گاه شماری یک طرح در حالی که خواننده را در هر یک از موقعیت های زمانی کاملاً موقعیت می دهد ، ارزش مطالعه دارد. گویی دیکر در مورد هیپنوتیزم یا روانپزشکی می دانست و همه چیز را در رمانهای خود به کار می برد تا خواننده بتواند از موضوعات مختلف معلق مانند شاخک های هشت پا استفاده کند.

در این مناسبت جدید، به گزارش‌های معلق، به مسائل مربوط به گذشته‌ای نزدیک باز می‌گردیم که در آن شخصیت‌های بازمانده در آن زمان چیزهای زیادی برای پنهان کردن یا در نهایت دانستن حقیقت دارند. و اینجاست که یکی دیگر از جنبه های واقعاً قابل توجه این نویسنده مطرح می شود.

این در مورد بازی با ادراک ذهنی شخصیت های آن در مورد عینیت غافلگیر کننده ای است که با ساختن داستان نهایی راه خود را باز می کند. نوعی خوانش متقارن که در آن خواننده می تواند به شخصیت نگاه کند و بازتابی که با پیشرفت داستان تغییر می کند. نزدیک ترین چیزی که ادبیات می تواند به ما ارائه دهد به جادو.

در 30 ژوئیه 1994 همه چیز شروع می شود (آنچه گفته شد ، فرمول تاریخ گذشته با رنگ قرمز مشخص شده است ، مانند روز درام بالتیمور یا قتل نولا کلرگر از پرونده هری کوبرت) ما می دانیم که واقعیت یکی است ، که پس از مرگ خانواده شهردار اورفه با همسر ساموئل پالادین تنها یک حقیقت ، یک انگیزه ، یک دلیل بی چون و چرا می تواند وجود داشته باشد. و گاهی اوقات ما در توهم به نظر می رسیم که آن طرف عینی را می دانیم.

تا زمانی که داستان پیش نمی رود ، تحت تأثیر آن شخصیت های جادویی قرار می گیرند که آنقدر همدل هستند که جوئل دیکر آنها را خلق می کند. بیست سال بعد ، جسی روزمبرگ قصد دارد دوران بازنشستگی خود را به عنوان یک افسر پلیس جشن بگیرد. حل و فصل پرونده کلان ژوئیه 94 هنوز به عنوان یکی از موفقیت های بزرگ او طنین انداز است. تا زمانی که استفانی میلر در رزمبرگ و در شریک خود درک اسکات (دیگری که مسئول روشن شدن فاجعه معروف است) از خواب بیدار می شود ، برخی تردیدهای شوم که با گذشت سالهای طولانی باعث تردیدهای تکان دهنده می شود.

اما استفانی میلر ناپدید می‌شود و آنها را در نیمه راه رها می‌کند، با تلخی آغازین بزرگترین اشتباه حرفه‌اش... از آن لحظه، می‌توانید پیشروی حال و گذشته را در آن بالماسکه آن سوی آینه تصور کنید، در حالی که مستقیم و نگاه صریح حقیقت را می توان در نیمه نور آن سوی آینه حس کرد. این نگاهی است که مستقیماً به سمت شما به عنوان یک خواننده معطوف می شود.

و تا زمانی که چهره حقیقت را کشف نکنید، نمی توانید از خواندن دست بردارید. اگرچه درست است که منبعی که از قبل نشان داده شده بود فلش بک ها و تخریب ساختار داستان بار دیگر قهرمان داستان هستند، در این مناسبت این تصور را دارم که این جستجو برای غلبه بر رمان های قبلی، گاهی اوقات ما در نهایت به یک کشتی غرق می شویم. جنایتکاران بالقوه ای که با تصوری از وضوح گیج کننده کنار گذاشته می شوند.

رمان کامل وجود ندارد. و جستجوی پیچ و خم ها می تواند سردرگمی بیشتری نسبت به جلال قصه گویی ایجاد کند. در این رمان بخشی از جذابیت بزرگ دیکر قربانی می شود ، این غوطه وری بیشتر ... چگونه می توان گفت ... اومانیست ، که در مورد هری کوبرت یا دست بالتیمور ، دوزهای بیشتری از احساسات را برای تأثیر دلسوزانه خوشمزه تر کمک کرد. شاید این به من مربوط است و سایر خوانندگان ترجیح می دهند که بین صحنه ها و قاتلان احتمالی با یک سری قتل در پشت آنها به گونه ای سرگیجه کننده اجرا شود که به هر جنایتکار سریالی بخندید.

با این حال ، وقتی دیدم که دارم کتاب را به پایان می رسانم و طوری عرق می کنم که انگار خود جسی یا شریکش Dereck هستند ، من فکر کردم که اگر ریتم حاکم باشد ، باید به آن تسلیم شد و این تجربه در نهایت با آن ترشهای کوچک تلخ شراب خوب نیز خوشحال کننده بود. در معرض خطرات جستجو برای ذخیره بزرگ است.

ناپدید شدن استفانی میلر

آخرین روزهای پدران ما

به عنوان اولین رمان ، بد نبود و اصلاً بد نبود. مشکل این است که او پس از موفقیت در پرونده هری کوبرت به هدف رسیدگی کرد ، و بازگشت به عقب چیزی را متوجه شد. اما هنوز یک رمان خوب و بسیار سرگرم کننده است.

خلاصه: اولین رمان «پدیده سیاره ای» جوئل دیکر ، برنده جایزه نویسندگان ژنو. ترکیبی کامل از طرح جنگی جاسوسی ، عشق ، دوستی و تأملی عمیق در مورد انسان و نقاط ضعف او ، از طریق ناسازگاری های گروه F SOE (واحد عملیات ویژه) ، واحد سرویس های مخفی انگلیس مسئول آموزش جوانان اروپایی برای مقاومت در طول جنگ جهانی دوم.

شخصیت های فراموش نشدنی ، یک مستند جامع در مورد یک قسمت کمی شناخته شده از جنگ جهانی دوم و استعداد نوپای دیکر بسیار جوان ، که بعداً خود را وقف پدیده ادبی جهانی "حقیقت درباره ماجرای هری کوبرت" می کند.

آخرین روزهای پدران ما
5/5 - (57 رای)

2 نظر برای “3 کتاب برتر از جوئل دیکر فوق العاده”

  1. بالتیمور، بهترین؟
    نه تنها من، بلکه اکثر خوانندگان (شما فقط باید نظرات را در Goodreads و صفحات معتبر مشاهده کنید)، فکر می کنیم که برعکس است. بدترین تا کنون.

    پاسخ
    • برای من بهترین سال نوری دورتر است. موضوع سلیقه
      و در بسیاری از پلتفرم‌های دیگر، "لس بالتیمور" در سطح یکسان یا بالاتر از سایرین است. اونوقت دیگه فقط من نیستم...

      پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.