3 تا از بهترین کتاب های تکان دهنده Dolores Redondo

مثال نویسنده Dolores Redondo در نهایت رویای هر نویسنده تازه کار است. اختصاص داده شده به سایر وظایف حرفه ای ، دولورس همیشه آن فضا را برای داستانهای بزرگ کوچک خود پیدا می کرد در نهایت منجر به آثار برجسته ای مانند سه گانه بازتان می شود... ریشه هایی مانند بسیاری از نویسندگان که در ادبیات اوقات فراغت لذت بخش و همچنین سنگر رویای انتشار ، به رسمیت شناختن و جلال را می یابند.

نکته عادی این است که این شکل از اوقات فراغت در حوزه شخصی پارک شده است. اما گاهی اوقات رویاها به واقعیت تبدیل می شوند. فقط لازم است که علاوه بر نوشتن ، قبلاً بسیار خوانده شده باشد تا علاوه بر داشتن تخیل کافی ، اراده ای برای تداوم سرگرمی ، همه با چند قطره انتقاد از خود برای برنده شدن در تجارت چاشنی داشته باشید. و voilà ، شما می توانید در نهایت یک نویسنده شناخته شده باشید.

آخرین مرحله این است که در زمان مناسب در مکان مناسب قرار بگیرید. و برای این شما باید از قبل به شانس خود اعتماد کنید یا به قدیس مورد علاقه خود دعا کنید. نکته این است که Dolores Redondo او آمد تا به لطف کار خوبش بماند و به پیشنهاد روایی او که شاتل آن سه گانه بازتان است. Dolores Redondo و آمایا سالازار آنها در حال حاضر چیزی غیرقابل حل در تصور خوانندگان عمومی هستند. اما بدون شک زندگی ادبی بیشتری در خارج از الیزوندو (و زندگی آینده ...) وجود دارد.

3 رمان برتر از Dolores Redondo

صورت شمالی قلب

بگذارید از پیشینه این رمان شروع کنیم. و این است که شخصیت های شکنجه شده همیشه با آن قسمت از خواننده هماهنگ می شوند که آنها را به گذشته خود پیوند می دهد. با خطاها یا آسیب هایی که به نظر می رسد به میزان بیشتر یا کمتر سرنوشت وجود را به شدت مشخص می کند. بالاتر از تصمیمات خوب و پیامدهای موفق.

در نهایت ، همه چیز محدود به احساس زودگذر ، تنها فرصت تصمیم گیری است. چیزی که در نهایت آن وزن وجودی زمان محدود را ایجاد می کند.

ممکن است صحبت در مورد پیش درآمد برای پیروزمند بسیار مهم به نظر برسد حماسه بازتان de Dolores Redondo، آن اثری که در صورت امکان در اسپانیا به عمومیت بخشیدن به ژانر سیاه کمک کرد.

اما این به این دلیل است که شخصیت آمایا سالازار آنقدر سرنوشت شل از خود به جا گذاشته است ، آنقدر در دوران کودکی و جوانی اش با مخرب ترین حوادث موجود وجود داشته است که بازگشت به حماسه از مبدا بدون تردید به همه آن ها اشاره کرده است. سایه های آشکار در مورد بازرس درخشان

ما در سال 2005 قرار داریم و به زودی آلوئیسیوس دوپری را می شناسیم ، محققی که آمیا در سه گانه اولیه در مواردی با او تماس گرفت. او مسئول برگزاری نشست نیروهای پلیس از سراسر جهان زیر چتر FBI در شهر کوآنتیکو است ، جایی که بخش آموزش این نهاد آمریکایی در آن مستقر است.

Amaia در طول آموزش بسیار برجسته می شود و در تحقیقات یک پرونده واقعی گنجانده می شود. ارتباط ويژه وي با روش عملكرد ذهن هاي جنايتكار (كه قبلاً مي توانيم در سه گانه حدس بزنيم) دوباره در اينجا آشكار مي شود.

اما سفر حرفه ای ابتدایی او که به طور کامل او را در مورد جنایتکار معروف به "آهنگساز" غرق می کند (به وحشتناک ترین دلایلی که می توانیم تصور کنیم) هنگامی که نیاز فوری او را از الیزوندو اصلی خود می طلبد ، وارونه می شود.

اما آمایا در حال حاضر در کشتی است (بهتر است بگوییم برای نیواورلئان که عملاً زیر آب غرق شده است پس از عبور از آن طوفان کاترینا) ، و شخصی ترین واقعیت خود را پارک کرده ، معلق نگه داشته ، متوقف می کند. شخصیت پدر او را بین احساسات متناقض شکست و عشق باقی مانده حرکت می دهد. زیرا او ، خوان سالازار بود که نمی دانست چگونه می تواند او را از عمیق ترین ترس هایی که تا امروز ادامه داشته نجات دهد.

اگرچه این درست است که آمایا و آسیب های او سرنوشتی غیر قابل جبران دارند ، من نمی دانم. و این به ویژه او را به دوپری ، سرپرست تحقیقاتش در ایالات متحده وصل می کند. زیرا او نیز جهنم های خاص خود را ، در صورت امکان وحشتناک تر ، به روش آمریکایی پشت سر گذاشته است ، جایی که همیشه همه چیز بزرگتر به نظر می رسد.

طرح با چندین جبهه باز پیش می رود ، از الیزوندو دور افتاده تا شهری شبح مانند نیواورلئان ، تاریک و خفه کننده بین کل شوم کاترینا و میراث باطنی آن.

از آنجا که فراتر از قاتل ملقب به آهنگساز ، به نظر می رسد که تپه طوفان همه چیز را حذف می کند تا به موجودات متقاطع آمیا و دوپری برسد. بدون در نظر گرفتن آهنگساز به عنوان یک بازیگر نقش مکمل ، مسائل جدیدی از گذشته از آبهای در حال ظهور بیرون می آید ، مانند کابوس هایی که طوفان بزرگ مسئول بازیابی آنها بوده است تا خواننده را در تغییر مداوم سناریوهای دیوانه وار خنثی کند.

"داستان انسان داستان ترس های او در هر نقطه از جهان است" ، چیزی شبیه به این Dupree موفق می شود در برخی از صحنه های این رمان به آن اطمینان دهد و آن را در لحظه ای دقیق که داستان با الیزوندو و نیواورلئان برابر است ، تأیید کند.

شخصیت های سایه ، جادوگری ، وودو ، بلایای طبیعی. یک پیشنهاد روایی که تحت سمفونی یک ویولن شوم پیش می رود و قادر به برانگیختن این همه مسائل معلق در دو طرف اقیانوس اطلس است ... خلسه رمان جنایی مانند افقی در حال ظهور است که شما را از توقف خواندن باز می دارد.

یک رمان کاملا نوآر ، با برقراری وحشت حتی ما را بیشتر به آن شخصیت بزرگ نزدیک می کند که آمیا سالازار است. او در حال حاضر تنها 25 سال سن دارد ، اما از قبل تصمیم خود را برای بازرسی گرفته است.

با این تفاوت که سایه ای که از جنگل های عمیق قلب او ایجاد می شود ، مانند یک نیروی تلوریکی که او را به بازتان پیوند می دهد ، همچنان همان سرما را برای کسانی که سعی در فرار از ترس دارند بیدار می کند. و جالب اینکه در این ترس ظرفیت فوق العاده او برای تحقیق نهفته است. چون او سوزن در انبار کاه است ...

صورت شمالی قلب

نگهبان نامرئی

تعداد زیادی رمان سیاه وجود دارد. برخی شما را بیشتر و برخی دیگر کمتر قلاب می کنند. این یکی به طور خاص شما را قلاب نمی کند ، فقط شما را می گیرد. اگرچه در زیر پیوند را به پیوست می کنم سه گانه بازتان کامل بود ، به نظر من اولین قسمت آن بهترین بود (نادیده گرفتن پیش درآمد استادانه فوق الذکر که تا به حال به دلیل موقعیت مکانی بسیار افت کرده است)

در مورد آمایا سالازار چه باید گفت؟ در ارائه ای که برای این قسمت اول استفاده می شود ، می توان گفت که او یک بازرس پلیس است که به زادگاه خود ، الیزوندو برمی گردد ، تا سعی کند پرونده ای مبهم از قتل های سریالی را حل کند ، قهرمانی با ضعف های آشکار اما با آزمایش بمب های روانی. یا حتی چوب نانوا ...)

دختران نوجوان در منطقه هدف اصلی قاتل هستند. با پیشبرد داستان ، ما گذشته تاریک آمیا را کشف می کنیم ، همان گذشته ای که او را در یک اضطراب شخصی فرو برده است و او از طریق عملکرد بی عیب و نقص پلیس خود پنهان می کند.

اما زمانی فرا می رسد که همه چیز به هوا منفجر می شود و خود پرونده را با گذشته طوفانی بازرس پیوند می دهد ... طرح بی عیب و نقص ، در اوج بهترین رمان های پلیسی.

من آن را در دوران نقاهت خواندم و برایم جالب است که چگونه نویسنده موفق شده است من را به طور کامل در داستان از صفحه 1 غوطه ور کند ، و خود را به طور کامل از زمان انتزاع کند (شما قبلاً می دانید که در رختخواب دراز کشیدن به دلیل هر بیماری ، این بیشترین قدردانی است) در مورد مطالعه ، گذراندن سبک و سرگرم کننده ساعت ها).

نگهبان نامرئی

در انتظار سیل

با تجزیه و تحلیل جزئیات آن از همه جهات، ایده عالی است. طوفان ها با بیداری طنین انداز خود، رعد و برق، رعد و برق و رعد و برق به مثابه بقایای ترس های دوردستی که در گذشته و امروز به عنوان نمادها و استعاره های کامل به انسان ها حمله می کردند. Dolores Redondo او همه آنها را در کارنامه روایی خود جمع آوری می کند تا آسمان آبی را با سایه های سحابی سیاه عدم اطمینان پنهان کند.

هر روانی که برای شر شکل گرفته است در آن طوفان ها زندگی می کند. همراه با افسانه‌ها و افسانه‌های قدیمی موجودات که درست زمانی که به نظر می‌رسید آسمان‌ها بسته می‌شوند، ظاهر می‌شوند، روح‌هایی مثل پایان دنیا را غرق می‌کند.

این همان چیزی است که قهرمان داستان به آن مشکوک است، پایانی از جهان که از هر طرف او را تعقیب می کند. زیرا او زمان کمی برای زندگی دارد و تنها ماموریت او کشف کتاب مقدس جان است. از گلاسکو تا بیلبائو (اگر این دو شهر بر اساس برداشت های جان بیبلیا و تعقیب کننده او، بازپرس پلیس نوح اسکات شرینگتون یکسان نیستند).

با ورود به بیلبائو، کمی قبل از جشنواره های بزرگ آن، توضیحاتی از Dolores Redondo آنها با دقت رنگ آمیزی شده اند و نماهای متفاوتی از شهر و پرتره های ارزشمند ساکنان آن را به ما ارائه می دهند. یک محیط انسانی باشکوه که ما را به شهری نزدیکتر می کند که به سختی می توان طوفانی را که در راه است تصور کرد، وقتی کتاب مقدس جان نشانه ای را پیدا می کند که او را وادار می کند دوباره اقدام کند...

در این مناسبت، نقش بیلبائو در سطح قاتل یا پلیس است. شهر شخصیت خود را به خود می گیرد، زندگی می کند، بین قوز ضعیف پلیس با غریزه ای تجدید می زند، تقریباً جادویی پس از بازگشت از مردگان. بیلبائو شخص دیگری است، خیابان هایش تکرار می شود، تقریباً هر لحظه با شخصیت ها گفتگو می کنند. بی شک Dolores Redondo او در این داستان از جنبه‌ای که طرح را ساختار می‌دهد و کاری بسیار بهتر از صحنه‌پردازی کامل آن انجام می‌دهد، برتری می‌یابد. من جرأت نمی کنم بیشتر بگویم و بگذارید خلاصه رسمی همان چیزی باشد که شما را دعوت می کند تا سفری به نگران کننده ترین بیلبائو را شروع کنید ...

بین سالهای 1968 و 1969، قاتل که مطبوعات او را جان کتاب مقدس می نامیدند، سه زن را در گلاسکو کشت. او هرگز شناسایی نشد و پرونده هنوز باز است. در این رمان، در اوایل دهه 1983، نوح اسکات شرینگتون، بازپرس پلیس اسکاتلند، موفق می شود به جان کتاب مقدس برسد، اما یک نارسایی قلبی در آخرین لحظه مانع از دستگیری او می شود. نوح علیرغم وضعیت شکننده‌ی سلامتی‌اش، و برخلاف توصیه‌های پزشکی و امتناع مافوق‌هایش از ادامه تعقیب قاتل زنجیره‌ای، گمانه‌زنی را دنبال می‌کند که او را در سال XNUMX به بیلبائو می‌کشد. درست چند روز قبل از او یک سیل واقعی مردم را ویران کرد. شهر

در انتظار سیل

سایر کتاب های پیشنهادی dolores redondo...

همه اینها را به شما می دهم

ترک جنگل های تاریک بازتان مجذوب و کشف نور یک رمان بزرگ دیگر ، به تأیید ارزش نویسنده ای می رسد که همیشه می تواند شگفت انگیز باشد. (این پیوند شامل یک جزوه کنجکاو از اثر است). مانوئل جانشین آمیا سالازار می شود. هیچ ربطی به هم ندارند.

طرح با تحقیقات رسمی پلیس پیشرفت نمی کند. شرایطی که آلوارو در آن می میرد مشکوکی ایجاد نمی کند که باید مورد بررسی قرار گیرد یا حداقل در ابتدا چنین به نظر می رسد. اما مانوئل باید بداند در سفر عجیبی که آلوارو محبوبش از او پنهان کرد چه اتفاقی افتاد.

س isال این است که حدس بزنید قدرت محیط خانوادگی آلوارو تا کجا می تواند همه را در مورد تصادفی بودن قضیه متقاعد کند و اگر چنین است ، اگر خانواده آلوارو تا این حد بر سرنوشت آن نقطه دورافتاده جهان حکومت می کند ، چه اتفاقی می افتد مانوئل مصمم است حقیقت را درباره شریک زندگی خود بداند؟

مصونیت از مجازات، اصطلاحی که بارها توسط Dolores Redondo، واقعیت های مکان های دورافتاده ای را که قوانین بر اساس آداب و رسوم و امتیازات بر هر قانونی غالب است، به ما نشان می دهد. مکان‌هایی که سکوت رازهای بزرگی را پنهان می‌کند و به هر قیمتی از آن دفاع می‌شود.

من همه اینها را به شما خواهم داد

امتیازات فرشته

آیا دوست دارید با نویسنده ای آشنا شوید که هنوز به شهرت نرسیده است؟ همیشه قبل از تأثیر کلی کلی یک خالق ، چیزی واقعی در هر کاری وجود دارد. علاوه بر این ، در این رمان شما چیزی پیدا نخواهید کرد که شبیه به آنچه از اولین رمان بازتان نوشته شده باشد.

و در نهایت از یک رمان عالی لذت خواهید برد ، شاید آن رمانی که باعث توجه یک برچسب بزرگ به آن شد. کودکی ، دوستی و مرگ. اولین فردی که به عنوان بیننده ممتاز به داستانی نزدیک شد که همه چیز را احساسی و در خود عمل دارد.

رمانی که وجودی را نیز به عنوان چیزی متناقض و متناقض بیان می کند. شادی و ضربه ، بدهی هایی که هرگز نمی توان با دوران کودکی پرداخت ، احساس گناه و این احساس که زمان آینده به طور کامل فرسوده و منقضی شده است.

امتیازات فرشته

بهترین رمان سریال بازتان چیست؟

در "چهره شمالی قلب" از خلاصه ای بین حال و گذشته محقق آمایا سالازار لذت می بریم. پیش درآمدی جذاب که پس از سه گانه بازتان در جایگاه چهارم قرار گرفت و به دلیل چارچوبی که با حداکثر تنش در دو سوی اقیانوس اطلس بار شده است، مجذوب کننده است.

5/5 - (26 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.