3 کتاب برتر از دیوید سافیر بزرگ

امروز، دیوید امن تر او هنوز به دنبال خودش است این همان چیزی است که در اولین تغییرات باید ضربه بزرگی به بازار نشر وارد کند. چونکه اون رمانی که بعد از گذشت تقریباً یک دهه هنوز مردم درباره آن صحبت می کنند (منظور من این است که کارمای لعنتی) ، این تأثیر متناقض رویکرد به مهمترین موفقیت و رویارویی بعدی با واقعیت تلخ برآورده ساختن همه انتظارات خوانندگان با یک رمان گرد بود.

مردم همیشه دوست دارند بخندند. اتفاقی که می افتد این است که ما همیشه موافق نیستیم و در آن موارد طنز را یک شمشیر دولبه می دانیم که می تواند به برخی آسیب برساند، در برخی دیگر حساسیت ها را بیدار کند و نکات مهمی را کشف کند که در نهایت فقط باید وجود داشته باشد، کمی طنز که با آن برای کنار آمدن با آنچه دائماً بر سر ما می افتد.

خوبی های امن تربا آلمانی قوی خود به عنوان زبان مادری ، در نهایت بیداری طنز جهانی بسیار فراتر از برچسب ها در مورد خشونت زبان است. Safier کلید نوشتن یک رمان جالب را فقط با دوزهای مناسب طنز درخشان به دست آورد.

اما شک نکنید که در سایر رمانهایش این کار را ادامه داده است ، فقط این که همیشه باید فرصت های بیشتری به نویسندگانی که به خاطر اثر منحصر به فرد به خاطر سپرده شده اند ، داده شود.

و نه فقط طنز ... ، زیرا کسی که بتواند خنده را از هوش بیدار کند ، همیشه قادر به نوشتن داستانهای بزرگ است. فراموش نکنیم که وقتی همدلی می کنیم، وقتی به درونیات شخصیت ها می رسیم، فقط می خندیم. مثل خود زندگی.

3 کتاب برتر توصیه شده توسط دیوید صفیر

کارمای لعنتی

ما در این مرحله قرار نیست آمریکا را کشف کنیم. به سزار آنچه به سزار تعلق دارد و به دیوید سافیر چه رمان اصلی اوست، فراتر از فیلمنامه هایی که سال ها پیش می نوشت.

جادوی داستان در این است که با آن ایده شادی که همه ما مشتاق آن هستیم و عزم جهانی برای تضاد با ما تا زمانی که سناریوی گروتسک یک سرنوشت غیرممکن را توصیف نمی کند ، هماهنگ می شود.

و سرنوشت کیم لانگه ، که از هیچ تلاشی برای پیشرفت زندگی حرفه ای خود دریغ نکرد ، پس از مرگ مضحک او را به یک زندگی کوچک تبدیل می کند.

کیم یک مورچه است ، یک موجود کوچک برای مجازات خدای طعنه آمیز که همیشه آنجا بود و هر خشم خود را در زندگی قبلی مشاهده می کرد. اگر مورچه ها اراده داشته باشند ، کیم بیشتر می خواهد. راه او برای "ادغام مجدد" در زندگی بشر توسط آینده ناگوار هر موجود کوچکی که دارای هوشیاری کسی است که هنوز فکر می کند عالی است تعیین می شود ...

و قرمز قرمز ... ، شما

عشق می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. آن دسته از ما که به عنوان اولین خواستگاری خود خوب می دانیم که آن دوست دختر یا دوست پسر خیالی را داشتیم ، به طرز عجیبی بسیار شبیه دختر یا پسری بود که واقعاً دوستش داشتیم و اظهارات عشقی شبانه ما را نادیده گرفتیم.

چیزی شبیه به نلی اسوالد در این خیال عاشقانه اتفاق می افتد که در نهایت به این شکل می رسد کتاب و قرمز قرمز ... ، شمابه یک دفترچه با صفحات خالی آن و کسر از هنرمند مورد علاقه اش (کسی که هنگام خواب با رویاهای عشق غیرممکن همراه است ، و هنگامی که فکر می کند بیدار است تسلیم تخیل می شود) ، در نهایت به تمرکز تمام خواسته های او تبدیل می شود و دل شکستگی

و در نهایت چهره مرد ایده‌آل را ترسیم می‌کند، مردی که در نهایت او را رترو خطاب می‌کند. وقتی از خواب بیدار شد، رترو آنجا بود و منتظر او بود. او از صفحه اول دفتر فرار کرده و در پای تخت نلی منتظر است تا سرنوشت خود را بداند.

بین آنها ، در وهله اول ، مواد جادویی را در نظر می گیرند که نوت بوک را به یک عنصر جادویی تبدیل می کند که هیچ کس نباید آن را لمس یا در اختیار داشته باشد.

سپس یک ماجراجویی دوگانه متولد می شود، ماجرایی که آنها را به کشف ماهیت دفترچه سوق می دهد و آن ها را به سمت عشق مشترک داستانی که هنوز نوشته نشده است هدایت می کند. یک دفترچه جادویی، در دستان اشتباه، می تواند دنیا را به فضایی بدتر، حتی بدتر از آنچه که هست، تبدیل کند. بنابراین نلی و رترو بسیار مراقب هستند که حقیقت شگفت انگیز خود را برای کسی که ملاقات می کنند آشکار نکنند.

آنها فقط امیدوارند که اساس آن صفحاتی را بدانند که آنچه را که تصور و ترسیم شده است، واقعی می کند. هر چیزی که به عنوان یک اضافه می آید خوش آمدید، حتی بیشتر از آن اگر یک عشق واقعی باشد، عشق ایده آلی که برای همیشه و همیشه به همین منوال ادامه می یابد. و رنگین، کلرادو...

من ، من ، من ... با تو

انسان به عنوان خالق می تواند همه چیز را در خود جای دهد. و شاید این داستان بتواند خیلی چیزهای بزرگ را توضیح دهد شکسپیر به طور موقت توسط روح یک زن اشغال شده است. چون رزا فقط درباره بودن یا نبودن شکسپیر می دانست ... تا اینکه در جلسه هیپنوتیزم به بدن نویسنده انگلیسی تبدیل می شود.

سفری عجیب در فضا-زمان که به پایان می رسد و یک زن کنونی با قلب شکسته را با یکی از بزرگترین نوابغ ادبیات جهان متحد می کند. در اعماق احساسات و عواطف چیزی است که در اصول اولیه بسیار مشترک است.

فقط آن شکسپیر بسیار استعداد داشت که با قلم خود هر آنچه را که تصورات ممتاز او به وجود آورده بود منتقل کند. اما مطمئناً زندگی در اشغال رزا که سفر هیپنوتیزمی اش فقط به دنبال پاسخ های ملموس تری برای عشق و دل شکستگی است ، به پایان می رسد و داستان منحصر به فرد را به سفری توهم آمیز و سرشار از طنز تبدیل می کند و به اعماق آن انگیزه اصلی یعنی عشق می انجامد.

دیگر کتابهای جالب دیوید صفیر ...

خانم مرکل پرونده صدراعظم بازنشسته

شما هرگز با این درهای گردان برای کسانی که سیاست فعال را ترک می کنند نمی دانید. در اسپانیا اغلب اتفاق می افتد که روسای جمهور سابق ، وزرای سابق و گروه دیگری از رهبران بازنشسته در نهایت غافلگیرکننده ترین دفاتر را در شرکتهای بزرگ اشغال می کنند.

اما آلمان واقعاً متفاوت است. مردم در آنجا متفاوت هستند و اگر نه ، بگذارید آنها به مرکل بگویند و هرگونه عمل رسمی را با رقص سن ویتو که از آنها بیرون می آید ، تحمل می کنند. یک رئیس جمهور آهنین اما در عین حال با بار انسانی که او را به نمادی از رهبری جهان تبدیل کرده است.

بنابراین هموطن شما دیوید امن تر در حال پیشبرد این وظیفه به آنجلا بوده است و قبلاً او را به عنوان کارآگاهی ناشناس در کنار او قرار داده است آن نقطه دوست داشتنی در خانم مارپل اما با خاصیت ضد بمب ...

او با دستی محکم آلمان را رهبری کرد. اکنون نبض شما نمی لرزد تا مقصر پرونده قتل را بیابد.

آنگلا مرکل شش هفته پیش بازنشسته شد و به تازگی به همراه همسرش ، محافظ و توله سگشان پوتین به منطقه ای بدون جمعیت اما جذاب در داخل آلمان رفته است. او که به زندگی آشفته ای عادت کرده است و او را با رهبران سرسخت جهان ، موقعیت های شدید و حدود سه هزار ضیافت دولتی روبرو کرده است ، اکنون تمرکز بر آرامش روستا را دشوار می داند. فقط تهیه کیک و پیاده روی در حال تبدیل شدن به یک حوصله کامل است.

وقتی یک نجیب زاده محلی مرده به نظر می رسد، جرقه ای در آنجلا شعله ور می شود: او در نهایت با موقعیتی مواجه می شود که باید حل شود و تمام هوش او را می طلبد. بارون در قلعه خود پیدا شده است، اتاق از داخل قفل شده بود ... و شش مظنون وجود دارد.

تا زمانی که ما زنده ایم

هیچ چیزی نمی توانست پیش بینی کند که یک یهودی وینی، که خانواده اش در هولوکاست از بین رفت، و یک بیوه جوان از برمن، هرگز با همدیگر ملاقات کنند، چه رسد به اینکه آنها عاشق یکدیگر شوند و جرأت کنند برخلاف همه مشکلات با هم زندگی کنند. وقتی آنها با هم آشنا می شوند، والترات در حال حاضر یک بیوه است و جوشی بیست سال از او بزرگتر است: وضعیت پیشینی نمی تواند پیچیده تر باشد، بنابراین او در ابتدا او را رد می کند.

اما او که به بدترین شرایط عادت کرده بود با ماشین تحریر زیر بغل و قصد تسخیر او در خانه او ظاهر می شود.

از آن لحظه به بعد، آنها برای دهه ها به عنوان دو قطب عمل خواهند کرد که به طور متناوب یکدیگر را جذب و دفع می کنند: عشقی که هر دو احساس می کنند و زندگی مشترکشان با لحظات سرگیجه آور و ضربات چشمگیر سرنوشت، از بیماری گرفته تا از دست دادن مشخص می شود. یک دختر به سنگینی غیرقابل تحمل اسرار خانوادگی جوشی. پیوند بین دو نفر برای مقاومت در برابر این همه باید چگونه باشد؟