یک جنبه منحصر به فرد متناقض در گذار به بلوغ این احساس است که کسانی که در زمان شادی شما را همراهی کرده اند ممکن است سال نوری از شما ، طرز تفکر شما یا دیدگاه شما نسبت به جهان فاصله داشته باشند.
درباره این پارادوکس مطالب زیادی نوشته شده است. یک مورد فوق العاده مثال زدنی مانند رمان Mystic River توسط دنیس لیهان، یا همچنین خوابها، اثر لورنزو کارکاترا، دو رمانی هستند که به صورت کنجکاوی ساخته شدهاند. درست است که این دو داستان آن گذر دوران کودکی و بلوغ را از آسیبزا میشکنند، اما آن تروما، آن شکاف در کپیهای کوچک، به اعتقاد من وقتی برای همه ما اتفاق میافتد که از قبل با یک منظر خاص به دوران کودکی نگاه کنیم تا ببینیم تصویر قهوه ای قدیمی برخی از دوستانی که در آن زمان به ما پیوستند.
با این حال، به نظر میرسد در این رمان اینرسی نسبت به گسست با دیدگاه پیروزمندانهتری مواجه است. دوستی را می توان با وجود همه چیز تحمیل کرد...
تونی و میگل از دوران کودکی دوستان خوبی بودند، به همراه النا در نهایت یک مثلث منحصر به فرد از کسانی که لبه داشتند و چرا نگوییم، همچنین با اسرار تشکیل دادند.
مکان ویژه ، آن پناهگاه در تمام دوران کودکی که ویژه ترین پیوندها در آن محکم شده است ، ملاندار نامیده می شود ، جهان کوچکی بیگانه با هر چیز دیگری ، جایی که دوستی با خون تقویت می شود و محل تلاقی زمان و مکان را به پناهگاه تبدیل می کند.
در ملاندر تونی و میگل رویای دنیایی را می دیدند که مخصوص کودکان 12 ساله است. و به لطف ملاندر و نمادگرایی اوست که دوستی توانسته است حس جاودانگی خود را طولانی کند، علیرغم اینکه میداند هر دیدار جدید زمان کمتری دارد... برای سالهای بیشتر دو دوست خواهند دانست که باید به قرار خود ادامه دهند، سفری برای هرگز. فراموش کنید که چه بودند و چه داشتند ، یک ویزای اسرارآمیز به گذشته ، برای عناصر آن و گرما و نوری که هنوز هم می توان به سادگی گذر زمان و زندگی به عنوان یک امتیاز واقعی نجات داد ...
اکنون می توانید رمان را بخرید مالاندار، کتاب جدید ادواردو منديكوتي، اینجا: