بهترین کتاب های فرناندو رپیسو

Me gustan los nuevos autores que entran como elefante en una cacharrería. Precisamente porque la literatura necesita de esa capacidad de sorpresa, de ese giro y ese replanteo de estereotipos por géneros narrativos. Si no, la cosa va tomando una sensación de narrativa plana. Más aún en géneros populares llamados al consumo masivo y a los superventas de ficción.

واضح است که این نقطه تجاوزگر نیاز به کمد لباس رایج تری دارد. منظورم اینه که به رمان های جنایی o de suspense, aferradas a los cánones, con reverencial procedimiento, para que los autores se sigan estrujando los sesos en busca de argumentos fácilmente reconocibles para ubicarlos en su estantería correspondiente. Pero esa gracia de lo novedoso, del desubicado y la sorpresa viene siempre desde un punto creativo e imaginativo capaz de trazar nuevos caminos o al menos de cambiar el foco.

Si hay que darle un toque castizo y ácido al noir pues se le da. Y así, por momentos reímos mientras una oscura tormenta se cierne sobre los personajes de la historia. Paradójico como la vida misma. Seguro que en las obras de Fernando Repiso encontrarás, y encontraremos en lo nuevo que vaya saliendo, esa nueva forma de componer, negro de noir sobre blanco, escenarios llenos de colores sorprendentes.

بهترین رمان های پیشنهادی فرناندو رپیسو

سوزن های شب

وقتی کسی به قهرمانش فکر می‌کند، باید عیوب و ویژگی‌های او را نیز به همراه داشته باشد که او را انسان می‌سازد. هر چه عجیب و غریب بیشتر باشد، از درون به ما شباهت بیشتری خواهد داشت. زیرا متوسط ​​و عادی بودن اختراع بزرگ بشریت متمدن است.

بنابراین هر قهرمان غیرمتمدنی با رذیلت ها و اسرار خود می تواند به ایده رفع خطاهای جنایتکارانه با منطقی نزدیک شود. در اوج این قهرمان، دشمن او را داریم که چندان هم نیست. این خوبی ظواهر خوش روایت و آن بازی نور و سایه است که وقتی روایت می‌کند با قدرت رجوع به واقعیت شگفت‌انگیز وقتی با تمام خامی واهی خود را نشان می‌دهد، می‌لغزد.

پس از یک جلسه شدید رابطه جنسی و مواد مخدر، بازرس ایوان دی پابلوس تماسی دریافت می کند. صاحب سونای همجنس‌بازان در سویل که معمولاً به آن سر می‌زند، مرد جوانی را در یکی از کابین‌ها مرده پیدا کرده است. پسری که برهنه و به ظاهر خوابیده بود، چندین سوراخ که شاید در نتیجه عمل جنسی باشد، خورده و انگشت پا را قطع کرده اند. پزشک قانونی، دکتر کارلوس سپولودا، که اتفاقاً شریک زندگی همسر سابق او بود، حکم داد که این یک حمله قلبی است. ایوان به سخنان خود اعتماد دارد، اما غریزه اش به روشنی قضیه را نمی بیند. به همین دلیل، او از بررسی تمام حقایق پیرامون این مرگ دست بر نمی دارد.

پلیسی که در مورد اعتیادش و اینکه چگونه با همجنسگرایی زندگی می کند مورد سوال قرار می گیرد، در نهایت نقشه ای تاریک را کشف می کند که منجر به قتل های بیشتر مرتبط با زندگی شبانه شهر و یک جنایتکار غیرمنتظره می شود.

6 زن 6

این رمان با عنوان تداعی گاوبازی، سازماندهی شده ترین سردرگمی را بازی می کند. چون هیچ چیز عادی نیست جز چند چیز، آن طور که یکی می‌گوید... تکان دادن سر به جمع‌های خانوادگی یا دوستان، به نشان دادن وضعیت بدنی و شادی، داستان زندگی ما را در یک گفتگوی بعد از غذا رقم زد. تا آن طوفان حساب‌های معلق، کینه‌ها و رازهای لازم برای اینکه بتوانیم بار دیگر سر یک میز، همان آدم‌ها را ملاقات کنیم و در صورت امکان، از تراژدی قریب‌الوقوع اجتناب کنیم...

سویل. یک آخر هفته یک موج گرما چهار خواهر، مانند هر سال به مدت بیست سال، گرد هم می آیند تا مرگ والدین خود را در یک خانه خانوادگی در حال فروپاشی جشن بگیرند.

برای این مناسبت بسیار خاص، ایرن، لورا، بیاتریز و گلوریا خوانندگان را به شامی دعوت می کنند که برای آن غذاهایی بر اساس خاطرات خانوادگی، زخم های باز، پیشنهادهای فریبنده، بازی های خاطره انگیز، چند دروغ و چند جوراب ساق بلند درست کرده اند.

پانسمان توسط جما و تیتا تهیه شده است: یکی مرده است، دیگری به سختی زنده می ماند. این چاشنی توسط یک شوهر زناکار، یک نوجوان بداخلاق، یک شتر که در عین حال پرنده ای عاشق است و یکی از دوستان گمنام خانواده که خود را به شام ​​دعوت کرده است به قصد شکستن ظرف ها و چیدن غذا سرو می شود. میز وارونه برای دسر، منو شامل یک تفنگ گم شده، یک گردنبند که دیگر نمی درخشد و یک تخته Ouija خانگی است. بیا و بخون قراره شام ​​شروع بشه

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.