اگر در سال های اولیه قرن بیست و یکم خون آشام ها زنده شدند، نسخه نوجوانی، به لطف استفانی مایر و حماسه گرگ و میش او. در دهه دوم این قرن است تریسی ولف که مسئول ثبت نام خون آشام های خود در مؤسسه هایی است که مایل به پذیرایی از دانش آموزان به شدت مرده هستند. پسران و دخترانی با پوست سرد اما می توانند بسیاری از نوجوانانی را که مایلند برای دیدن زندگی پس از مرگ نوک گردن خود را دریافت کنند، شگفت زده کنند.
و این است که اسطوره خون آشام با وجود این لیور مورتیس که کاملاً با هر مدی که به سبک گوتیک نزدیک می شود مطابقت دارد.
ترفند تریسی ولف در او سریال Vampirisca Crave در حال حاضر با حداقل پنج قسط، سناریوهای مشترک سایر حماسههایی که قبلاً ذکر شد را در خود جای داده است، اما آن اثر روایتی را ارائه میکند که میتواند اخباری را به موضوع ارائه دهد. و این است که در توسعه کراو همه چیز دارای یک نقطه از شدت بیشتری است.
چون دیگر از خون آشام استفاده نمی شود که سعی کند یک نفر دیگر را پاس کند، بلکه این انسان است که وارد دهان گرگ می شود (خب، بهتر است در آرواره خون آشام ها) خطر را به صورت ثابت احساس کند. و به عنوان نویسنده ای که رمان هایش را صورتی تر و با نکته ای اروتیک دارد، ماده خون آتشین به عنوان ادعای نیش های تیز، فوران می کند...
3 رمان برتر پیشنهادی تریسی ولف
طلسم (Crave Series 5)
سریالی در اوج که استادانه توسط نویسنده حفظ شده است. قسمت پنجمی که به خوبی همه چیزهایی را که در هر یک از قسمت های قبلی اتفاق افتاده با آنچه در نهایت می توان باقی گذاشت ترکیب می کند. رایحه بی پایان به دلیل عمل عالی و اکستازی به دست آمده است. یا شاید نبردی جدید به سوی نبرد نهایی.
سرانجام متوجه شوید که در طول چهار ماه بین Longing و Fury چه اتفاقی برای گریس و هادسون می افتد! قسمت جدید سری Crave، حماسه جوانان در لحظه. در حال حاضر بخشی از شماست.
من آن را زیر پوستم حس می کنم... بعد از کاتمر، هیچ چیز نباید مرا شگفت زده کند. اینجا من گرفتار بدترین موجودات ماوراء طبیعی هستم، موجودی که حتی هیولاهای دیگر از آن می ترسند: هادسون وگا. او ممکن است برادر جکسون باشد و ممکن است فوق العاده جذاب باشد، اما او برای من یک کابوس کامل است.
او قلب من را می دزدد... این یک حقیقت شناخته شده جهانی است، حداقل به گفته گریس، که همه تقصیر من است. اما من یک شک کوچک دارم که گریس آنطور که فکر می کند انسانی نیست و اوست که ما را اینجا حبس کرده است. اکنون ما باید با هم کار کنیم، نه فقط برای زنده ماندن، بلکه برای نجات همه کسانی که خانواده می نامیم.
زیرا چیزی وجود دارد که ما را به هم متصل می کند، چیزی قوی تر از ترس... و بسیار خطرناک تر. در حال حاضر بخشی از شماست.
Glare (CRAVE 4 SERIES)
هیچ کس از آخرین نبرد جان سالم به در نبرد. فلینت از دنیا دیوانه است، جکسون در حال تبدیل شدن به چیزی است که من نمی شناسم، و هادسون دیواری ساخته است که مطمئن نیستم بتوانم آن را بشکنم.
اکنون جنگ در راه است و ما آماده نیستیم. ما به یک ارتش نیاز داریم تا امیدی به پیروزی داشته باشیم. اما قبل از آن باید پاسخی برای ناشناخته های اجدادم پیدا کنم. پاسخ هایی که می تواند نشان دهد که هیولای واقعی در میان ما کیست... در دنیایی پر از خون آشام های تشنه به خون، غارگول های جاودانه، و نبردی باستانی بین دو خدا.
هیچ تضمینی وجود ندارد که وقتی گرد و غبار فرو می نشیند هیچ کس سرپا نماند، اما اگر بخواهیم این دنیا را نجات دهیم، چاره ای ندارم. من باید تک تک اجزای خودم را در آغوش بگیرم... حتی قسمت هایی که از آنها بیشتر از همه می ترسم.
Longing (CRAVE SERIES 1)
تیک آف سریال با آن ذوق ارائه و لوکیشن لازم در دنیایی بین سایه ها و شورهای ناگفتنی که بین مرگ و زندگی بیدار می شود.
"دنیای من همان لحظه ای که پا به دبیرستان کاتمر گذاشتم تغییر کرد. اینجا همه چیز عجیب است: مدرسه، دانش آموزان، موضوعات. و من فقط یک انسان فانی در میان آنها هستم، خدایان... یا هیولا. من هنوز نمی دانم به کدام طرف تعلق دارم، اگر متعلق به کدام طرف باشم، فقط می دانم که آنچه به نظر می رسد همه آنها را متحد می کند نفرت آنها از من است.
اما در میان آنها جکسون وگا، خون آشامی است که رازهای تاریکی را پنهان می کند و یک قرن است که چیزی احساس نکرده است. چیزی در او مرا جذب می کند، من به سختی او را می شناسم، اما می دانم که چیزی در درون او شکسته است که به نوعی با آنچه در من شکسته شده است سازگار است. نزدیک شدن به او ممکن است به معنای پایان دنیا باشد، اما من شروع به شک دارم که کسی مرا از روی عمد به این مکان آورده است و باید دلیل آن را پیدا کنم."
دیگر کتاب های پیشنهادی تریسی ولف
فوریا
خونآشامها بهعنوان معتادان خوب خون، از خشم نیز رنج میبرند. زیرا خون بازار خود را برای موجودات بد مرده دارد. و کنترل بازار شما می تواند به بی رحمانه ترین مبارزات منجر شود.
"من به موسسه Katmere بازگشتهام، اما احساس غریبی میکنم، از چیزهایی که به یاد نمیآورم تجربه کردهام عذابم میدهد، و به مبارزه ادامه میدهم تا بفهمم واقعاً چه کسی یا چیست. وقتی دوباره احساس امنیت میکنم، هادسون دوباره با ایدههای انتقامجوییاش ظاهر میشود، و اصرار میکند که رازهایی وجود دارد که نمیدانم، رازهایی که میتوانند برای همیشه بین من و جکسون شکاف ایجاد کنند. اما دشمنان بسیار بدتری در انتظار ما هستند ... »
با وجود دایرهای که در یک نمایش قدرت به دام افتادهاند و دادگاه خونآشامها تلاش میکنند مرا به دنیای خود بکشانند، تنها چیزی که همه در مورد آن واضح هستیم این است که ترک کاتمر به معنای مرگ حتمی من است. من باید بجنگم، نه تنها برای زندگی خودم، بلکه برای همه. فقط می دانم که نجات افرادی که دوستشان دارم نیاز به فداکاری دارد. شاید بیشتر از چیزی که بتوانم بدهم.»