3 کتاب برتر موریل اسپارک

موریل اسپارک او نویسنده عقب همه چیز بود این تنها راهی است که می توان ادبیات جداگانه و کنایه آمیز او ، سرشار از طنز و با آن نکته آوانگارد را درک کرد که باعث می شود برخی از نویسندگان مانند او از زمان خود برای استفاده از برچسب کلاسیک یا حداقل ارجاعات زمان خود فراتر روند.

بین جرقه و تام شارپ la ادبیات طنز بریتیش به‌عنوان یک ژانر به خودی خود و نه به‌عنوان وسیله‌ای که بتواند هر اثری را همراهی کند، به تجدید ارزیابی دست یافت. زیرا زندگی فراتر از تراژدی متعالی است که ما به لحاظ فرهنگی به آن عادت کرده ایم، گروتسک، خنده و تقلید است. هیچ کس برای کشف المپ یا بهشت ​​زنده نمی ماند. پس چیزی که برای ما باقی می ماند این است که بخندیم یا حداقل تلاش کنیم.

دستیابی به آن شادی، در مورد موریل اسپارک، از طرح‌ها گرفته تا شخصیت‌ها، کار بسیار خوبی است. زیرا در دنیای تصادفی که به سمت فاجعه پیش می رود، شخصیت های آن با آن میل به شکوه ظاهر می شوند که قبلاً اشاره کردم در DNA فرهنگی و عاطفی ما گنجانده شده است. شکست‌ها به همان اندازه که همدلانه هستند، در نهایت به این می‌رسند که اگر به کسانی که رمان‌هایشان را به‌عنوان کپی ما می‌گذرانند نخندیم، چقدر بد هستیم...

نکته جداگانه این است که از طریق طنز نیز انتقاد و شکایت آشکار وجود دارد. زیرا هوش و تخیل آن طنزی را که بیداد می کند بیدار می کند. و کنایه همیشه اتاق را با ظرافت بار می کند تا در پایان به همه چیز شلیک شود.

3 رمان برتر توصیه شده توسط موریل اسپارک

صداها

صدای درونی ، که هنگام جستجوی بهترین ها برای هر یک بسیار مورد توجه قرار می گیرد ، هنگامی به پایان می رسد که به یک بیماری خونین تبدیل شود و در روان هر یک آشکارا خود را نشان دهد. و همه به این دلیل که هر از گاهی او می تواند به ما بگوید یکی یا دیگری را بکش ...

این یک رمان است. رمانی که قهرمان آن ، کارولین رز ، نویسنده بالقوه ای که اخیراً به آیین کاتولیک گرویده است ، صداهایی را می شنود. به طور خاص ، صدا و کلیدهای دستگاه شخصی که این رمان را می نویسد. او می داند که او شخصیتی از یک رمان است و خوشبختانه این رمان جذاب ، خنده دار و عمیق است. اگرچه گاهی اوقات سعی می کند آن را تغییر دهد. شرکای داستان او شگفت انگیز هستند. به عنوان مثال ، لورنس ، شریک زندگی شما ، یک مادربزرگ جذاب و به ظاهر بی ضرر دارد.

اما او متوجه می شود که او و گروهی از جاسوسان می توانند الماس های پنهان شده در داخل نان را قاچاق کنند. همه ما دوست داریم در رمان موریل اسپارک زندگی کنیم، جایی که هیچ چیز آنطور که به نظر می رسد نیست. جایی که به نظر می رسد همه چیز سرگرم کننده و هوشمندانه است، اما می تواند خشن و شوم باشد. موریل اسپارک که او نیز به کاتولیک گروید و دچار حمله عصبی شد، 22 رمان فوق العاده شخصی و جوشان نوشت. حرفه ای که دقیقاً با این داستان شروع شد.

سرگرم کننده

نفوذ حیاتی این همان چیزی است که هر نویسنده ای آرزوی آن را دارد که دیالوگ هایش را با حقیقت شناسی مطلق پر کند. زیرا فراتر از تصور دیالوگ‌ها بر اساس مشخصات تعریف‌شده هر شخصیت، آن ردپای نامشخصی وجود دارد که به دلیل سخت‌گیری آن، آن‌هایی را که خود را به این شکل نشان می‌دهند، حتی باورپذیرتر می‌کند. پارادوکس های زندگی و کار تظاهر به گفتن زندگی...

فلور تالبوت باید در لندن فوق العاده طبقاتی و جنسیتی پس از جنگ جهانی دوم زنده بماند. و او فقط نمی‌خواهد زنده بماند: او می‌خواهد زندگی کند و می‌خواهد آن را به روش خودش انجام دهد. او به انجمن اتوبیوگرافیک می‌پیوندد، باشگاهی که در آن یک اسنوب به او مأموریت می‌دهد تا خاطرات گروهی از میلیونرهای عجیب و غریب را بازنویسی کند. به موازات این شغل، جایی که او کلاهبرداری خطرناکی را احساس می کند، به همسر معشوق رئیسش دلداری می دهد، مردی خاکستری که به نوبه خود با شاعری ارتباط برقرار می کند.

همه فکر می کنند که او فردی شلوغ است، اما هیچ چیز نمی تواند دور از واقعیت باشد. او فقط می خواهد اولین رمانش را بنویسد. تفکیک داستان و واقعیت برای او به طور فزاینده ای دشوار می شود. آنها با او در مورد داشتن یک زندگی متعارف تر، در مورد ازدواج صحبت می کنند، اما او رمان یا زندگی بیش از حد عادی را دوست ندارد: "یک روز داستان زندگی ام را خواهم نوشت، اما اول باید زندگی کنم."

پر بودن خانم برودی

در دهه XNUMX ، خانم ژان برودی معلم یک مدرسه دخترانه در ادینبورگ بود. در بین شاگردانش ، هر سال او گروهی از دختران خاص را انتخاب می کند که ایده های اخلاقی و زیبایی شناختی خود را به آنها القا می کند تا از آینده معمول و مبتذل جلوگیری کند.

اما روشهای تربیتی او با قراردادهای ثابت در تضاد است ، در همان زمان که آنها به سمت دستکاری قاطع ذهنیت گروه منتخب دانش آموزان می روند ، تا جایی که برای آنها استراتژی های جنسی خطرناکی تدوین می کند و سعی می کند آینده آنها را تعیین کند.

موریل اسپارک با این رمان (که توسط The Chicago Tribune به عنوان "کامل" و "کمدی بی رحمانه" توسط گاردین شناخته شده است) ما را با دنیایی بی گناه اما آشفته آشنا می کند که در آن آرزوها و ناامیدی ها ، روابط عاشقانه و فتنه های حرفه ای ، عبادت ها وجود دارد. و کینه ها به طریقی ظریف و فراموش نشدنی با هم در هم می آمیزند و یک ملیله کوچک می بافند که نمایانگر عمیق ترین چین ها و پیچ و خم های وضعیت انسان است.

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.