3 کتاب برتر مرسدس د وگا

نویسندگانی هستند که از نظر حرفه و اعتقاد نویسنده هستند. و پرورش خود در صنعت نویسندگی به معنای نشستن به انجام آن و بررسی چگونگی انجام آن است. رگه و نقش خلاقانه به همان شکلی که یادگیری وجود دارد وجود دارد. برای همه. همچنین برای گفتن داستان.

مورد مرسدس وگا این به شیوه‌ای از نگاه به ادبیات به‌عنوان جنبه خلاقانه‌ای اشاره می‌کند که در آن تخیل را بیرون می‌ریزد، اما همچنین از خودگذشتگی برای تعمیم این یادگیری به نحوه بهتر روایت کردن چیزها. زیرا باور به اینکه عصا برای گفتن چیزی که هیچ کس نگفته است لمس شده اید، راهی به سوی پوچی خلاقانه است.

نکته این است که شروع کنید ، اشکال را با داستان ، داستان و غیره تغذیه کنید. ذوق نوشتن همیشه چیزی است که زود متولد می شود ، حتی اگر تا مدت ها بعد کنار گذاشته شود. این شروع به خاطر این نویسنده ، امروز ما را به داستان ها و رمان های تعلیق آمیز هدایت می کند داستانهای تاریخی که مظهر ریتم پر جنب و جوش با زمینه طرح است. ترکیب کامل.

3 رمان برتر توصیه شده مرسدس د وگا

رویای طولانی لورا کوهن

تصادفات به حدی وجود دارد که شخص یا چیزی برای تحقق آن توطئه می کند. وقتی کوچکترین اشاره ای برای کشف یک حقیقت بزرگ در گوشه گوشه به گوش می رسد ، این احساس که ممکن است اتفاق بدی بیفتد ، قدم های تعیین شده ما را متوقف نمی کند ...

چند روز پس از از دست دادن همسرش در یک سانحه رانندگی ، لورا کوهن ، روانپزشک اسپانیایی مستقر در مونترال ، به عنوان بیمار از مردی که از گذشته خود آسیب دیده است ، استفاده می کند. هنگامی که او پس از جلسه سوم بدون هیچ اثری ناپدید می شود ، لورا جستجوی خود را آغاز می کند که توسط یک ارتباط غیرمنتظره بین مرد و شوهر فوت شده او جذب می شود. این تحقیقات او را در یک شبکه خطرناک توطئه ها ، آدم ربایی ها ، آزمایش های غیبی و شکنجه های مربوط به جنگ جهانی دوم و هولوکاست فرو می برد و او را به زیر سال بردن اصل ، ازدواج و زندگی خود تا آن نقطه سوق می دهد.

مرسدس د وگا با بلندپروازانه ترین کار خود ثبت نام را تغییر می دهد: با حمایت از یک نثر عالی و توصیف دقیق شخصیت ها ، یک طرح فتنه ای را می سازد که کاملاً ساخته شده است ، پر از پیچ و تاب و افشاگری های شگفت انگیز ، که باعث کند شدن اعتیاد آور آن نمی شود. ریتم یا برای یک لحظه

رویای طولانی لورا کوهن

همه خانواده های شاد

در تکامل بین نسلی برخی خانواده ها چیزی قابل پیش بینی وجود دارد. و به نظر می رسد که مفهوم فیلمنامه سرنوشت به عنوان گزینه ای قابل بررسی در اختیار ما قرار می گیرد. س isال این است که چرا فجایع بزرگ همیشه پیش بینی می شود درست زمانی که به نظر می رسد خوشبختی نزدیک است ...

ترزا آنگلادا زندگی خود را به عنوان یک روزنامه نگار موفق از بین می برد وقتی دخترش جیمنا در موزه هنر Reina Sofia در مادرید ناپدید می شود و هیچ اثری از او باقی نمی ماند. در وحشت ، ترزا دیر به جزئیات می پردازد: دخترش در 21 دسامبر ، همان روزی که پدرش در 1970 ناپدید شد ، ناپدید شد. چیزی که او هنوز نمی داند این است که یکی از پیشینیانش در همان مکان شصت و پنج و هفت مرد. سالها پیش ، زمانی که موزه بیمارستان استان مادرید بود ، اگرچه جسد او هرگز پیدا نشد.

ترزا برای بازگرداندن جیمنای کوچک ، کار خود را ترک می کند و تحقیقی را انجام می دهد که او را مجبور می کند در گذشته خانواده اش تحقیق کند. این سفر او را با ارواح خود ، از دست دادن پدرش ، و واقعاً دانستن اینکه آنگلادا چه کسانی هستند ، روبرو می کند ، تا زمانی که او به نقطه اوج برسد که هیچ کس بدون آسیب از آن خارج نخواهد شد.

مرسدس د وگا با تسلطی حساس بر نثر ، به جهانی که در رمان قبلی خود خلق کرده است باز می گردد. وقتی زنده بودیم، برای فرو بردن خواننده در یک درام سیل آسا که به بررسی نورها و سایه هایی می پردازد که همه خانواده ها در درون خود نگه می دارند.

وقتی زنده بودیم

ممکن است یکی دیگر زنده نباشد و فقط خاطره ای باشد که توسط کسی برانگیخته شده است که هنوز نمی تواند یا نمی خواهد فراموش کند. بنابراین به نظر می رسد وقتی اتفاق می افتد با یک تلخ مالیخولیایی عجیب که هر لحظه را به نورهای نامتجانس ، به نورهای غیر منتظره ، و تجربیات در لبه پرتگاه های غیرقابل وصف از ساده ترین روال تبدیل می کند.

رمانی استثنایی درباره عشق و سرنوشت ، حافظه و اسرار خانوادگی ، که در دهه سی در مادرید رخ می دهد. در سپیده دم جمهوری دوم ، لوسیا اوریول یک همسر اشرافی جوان در جامعه ای است که در حال دگرگونی کامل است ، وقتی با فرانسیسکو انگلادا ، تاجر بیوه ای با تبار یهودی آشنا می شود ، که از خانواده اوریول محل اقامت خریداری می کند ، زندگی او زیر و رو می شود. نقاش خیابانی روزالس. وقتی یک دختر عاشق فرانسیسکو ، جیمنا ، ظاهر می شود ، چیزی که به عنوان یک رابطه عاشقانه وحشتناک شروع می شود ، درگیر می شود. رابطه بین جیمنا و لوسیا ، زندگی دوگانه او و گذشته پنهان آنگلادا ، گردبادی از حسادت ، انتقام و خیانت را آشکار می کند که هیچ کس از آن صدمه نمی بیند.

عشق لوسیا اوریول به مردی که در هزارتوی گذشته به دام افتاده و نیاز به بیان حقیقت و رعایت عدالت ، این پرتره از دو دودمان را الهام گرفته از رویدادهای واقعی ، در مادریدی متشنج در آستانه جنگ داخلی تغذیه می کند.

مرسدس د وگا با دارا بودن ثروت یک نثر نویس برجسته ، به شخصی ترین داستان ما می پردازد تا نشان دهد رازهایی که می تواند کشنده باشد در همه خانواده ها پنهان است. وقتی زنده بودیم این فقط داستان زنی نیست که باید بین عقل و قلب یکی را انتخاب کند ، این نقاشی دیواری یک عصر و شهری است که سرنوشت قهرمانان آن را رقم می زند.

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.