بهترین خوانشها مربوط به آن دسته از نویسندگان غیرقابل طبقهبندی است که در تلاش برای یافتن داستانهایی که شایسته گفتن در زیر چتر مناسبترین ژانر روز هستند، بین ژانرها حرکت میکنند. در مورد ماریا ساراگوزا هیدالگو، ما راوی همه کارهای را مییابیم که قادر به داستان است، رمانی خارقالعاده با حسی از وحشت، رویکردهایی به نوار یا داستان های تاریخی
آموزش دادن به خود در فهرستهای روایی مختلف در نهایت به خدمت به هنر نویسندگی بدون محدودیت میپردازد، نوعی تعهد به داستانهایی که در تلاش برای بیرون آمدن، فراتر از هر نوع خواسته دیگری گفته میشوند. و به این ترتیب ما در ماریا تعداد انگشت شماری از آثار را کشف کردیم که در اوایل دهه بیست سالگی به ثمر نشستند. تا زمانی که شما یک جایزه رمان آزورین 2022 به این معنی که تحسین در خلاق و محبوب است.
در نهایت، نکته این است که بتوانیم از داستانهای غافلگیرکننده لذت ببریم که در آن شخصیتها حول طرحهای برهنهشده میچرخند، گویی در تلاشی برای غافلگیری و بازنگری در سناریوهای معمولی وارونه شدهاند. ظرفیت ابداعی، فضیلت روایی را ساخته است، به ساختاری از نمایههای روانشناختی و انسانی با آن توانمندی کسی که مسئول جان بخشیدن به شخصیتهایی است که وزن و پسماندهای شرایطی را که فراتر از جنبه ادبی است تا خود را در فضایی متعالیتر تطبیق دهند، جان ببخشد. چشم انداز. هر بار آنچه روایت میشود با نیاز تکامل قهرمانانش تنظیم میشود.
3 رمان برتر توصیه شده توسط ماریا ساراگوزا
کتابخانه آتش
با پژواک دور به دنیای شگفت انگیز از روئیز زافون، ما از بارسلون به مادرید سفر می کنیم تا جهان های شگفت انگیز جدیدی را در اطراف کتاب ها بازسازی کنیم...
در مادرید جوشان دهه سی، تینا آرزو دارد کتابدار شود. او به همراه دوستش ووا وارد دنیای کاباره ها و کلوپ های فمینیستی، کتاب های نفرین شده و ارواح قدیمی می شود. اینگونه است که آنها کتابخانه نامرئی را کشف می کنند، یک انجمن مخفی باستانی که مراقب کتاب های ممنوعه است.
مادرید به زودی به شهری محاصره شده تبدیل می شود که فرهنگ در آن بیش از هر زمان دیگری در خطر است. در بحبوحه جنگی که همه چیز را ویران می کند، تینا یک داستان عاشقانه مخفیانه را زندگی می کند که باقی عمر او را رقم می زند و در عین حال سعی می کند از کتاب ها نه تنها از آتش و بمب، بلکه از جهل و غارتگران محافظت کند.
رمانی مهیج و ضروری درباره عشق به فرهنگ. ادای احترام خالصانه به کسانی که جان خود را برای حفظ گنجینه کتابخانه های ما به خطر انداختند.
مرتب سازی
ژانر فانتزی همان چیزی است که دارد، هر فرضی می تواند به یک داستان جذاب تبدیل شود. خطر اصلی، انحراف یا اشتباه در طرح است، توجیه شده و/یا با این واقعیت پشتیبانی می شود که در خارق العاده همه چیز ممکن است.
یک قلم خوب که برای نوشتن رمانهایی از این ژانر اختصاص داده شده است، میداند که دقیقاً به دلیل این زمین وسیع که در معرض آفرینش است، تاریخ باید همیشه با حقیقت (که زنجیره رویدادها به طور طبیعی به هم مرتبط هستند) و یکپارچگی داستان (که وجود دارد) حفظ شود. چیزی جالب برای گفتن به عنوان پس زمینه سفر فوق العاده است).
این نویسنده جوان می داند چه کار کند و در زمینه ادبیات در خدمت ادبیات بسیار خوب عمل می کند. در این کتاب مرتب سازی, ماریا ساراگوسا ما را با سیرس دارکال آشنا می کند، دختری با استعداد بسیار خاصی که به او امکان می دهد واقعیت را به روشی بسیار کاملتر و پیچیده تر درک کند. در محیط معمولی او، به نظر نمی رسد که این توانایی ارزشی قائل شود، اما سیرس قبلاً احساس می کند که هدیه او باید وزن خاصی داشته باشد، برنامه ای که هنوز از او دوری می کند.
وقتی زن جوان برای تحصیل به شهر اوچوآ می رود ، همان شهری که والدینش در آن کشته شدند ، سیرس شروع به تطبیق قطعاتی از پازل شخصی خود می کند ، از قسمت احساسی گرفته تا آن نوع برنامه ماورایی که به او مربوط می شود از طریق هدیه ای که بله ، خود را با پایه ای سنگین نشان می دهد.
و در آن لحظه سیرس دیگر یک دختر معمولی نیست و تبدیل به یک قطعه گرانبها بر روی تخته می شود که در آن یک مبارزه آتاویستی بین خیر و شر اتفاق می افتد. با توجه به اینکه سیرس هنوز خودش را کشف می کند و خود را به روی پتانسیل هایش باز می کند، اتفاقاتی بر سر او می افتد. او باید هر کاری که می تواند انجام دهد تا به تعادلی دست یابد که او را به موجودی خاص تبدیل می کند و قادر به ایجاد تفاوت در مناقشه ابدی است که به موازات دنیای ما حرکت می کند.
خیابان نور
در طرف دیگر طیف مرئی چیزهایی اتفاق می افتد. فراتر از دیوارهای ما ابعاد چهارمی وجود دارد که به محض اینکه جرقه ای باعث دسترسی شود می توانیم به آنها برسیم. راه برگشت دمدمی مزاجی است. و حتی ممکن است اتفاق بیفتد که در بازگشت ما هیچ چیز آنقدر بزرگ نبوده است. زیرا معمولاً هیچ کس مسافران خوش شانسی را که برای غلبه بر سندرم کاساندرا برمیگردند باور نمیکند... تنها ادبیات میتواند شهادتهایی را جمعآوری کند تا افسانههایی را بسازد که در اعماق وجودشان به اندازه آینده دست نیافتنی جهان صادق هستند.
در سال 1955، هرمنگیلدو پلا در حین کار بر روی سیوداد د لا لوز، یک پروژه معماری در زیر خاک بارسلون که قرار بود آونیدا د لا لوز قدیمی را گسترش دهد، بدون هیچ ردی ناپدید شد و هرگز افتتاح نشد. ده سال بعد، هرمه دوباره ظاهر شد، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است و با همان لباسی که در آن صبح دور در سال 1955 به سر کار رفته بود. وقتی توضیح داد که کجا بوده است، هیچ کس او را باور نکرد.
دیگر رمانهای پیشنهادی ماریا ساراگوزا
آلمانی ها برای عشق سرشان را به باد می دهند
جالب اثر ورتر بهانه ای برای نزدیک شدن به آنچه امروز از آن رمانتیسیسم به عنوان اگزیستانسیالیسم در آخرین نمونه باقی مانده است. فقط آن پارادایم جوانی که به ورطه مالیخولیا نگاه می کند. گرچه امروزه موضوع تغییر کرده و با بسیاری از جنبه های دیگر...
هنگامی که گوته غم های ورتر جوان را منتشر می کند، به اصطلاح تب ورتر در آلمان گسترش می یابد و تقریباً دو هزار خواننده در نهایت به خاطر عشق خودکشی می کنند. گوته از تعجب درباره مسئولیت خود در این مرگها دست برنمیدارد، زیرا میداند که هر تصمیمی عواقبی دارد - اغلب غیرقابل پیشبینی - و اغلب این دوراهی به مرگ یا کشتن کاهش مییابد.
قهرمانان این رمان چیزی شبیه به آن را کشف خواهند کرد: آنها در کشورهای مختلف زندگی می کنند، اما در پلازا، فضای مجازی از معماری غیرممکن و ساختمان های در حال تغییر که در آن هر درگیری ایجاد و ساخته نشده است، ملاقات می کنند. و آنها سعی خواهند کرد بازی ای را انجام دهند که به آنها امکان می دهد دوباره در دنیای واقعی ملاقات کنند ...
آلمانیها برای عشق سرشان را به باد میدهند، رمانی است درباره شکل جدیدی از هستی - که توسط اینترنت و شبکههای اجتماعی مورد حمایت قرار میگیرد - که در آن احساس معافیت از مجازات و تخیل مانع از بازگشت دیر یا زود ما به واقعیت نمیشود. آنها عشق ها یا انقلاب هایی را که بعداً زندگی ما را متزلزل خواهند کرد، در خود پرورش می دهند. اما به ناچار داستانی نیز درباره میل، افسون زدگی، روحیه جنگجویی، سوء استفاده، رویاها، عشق یا مازوخیسم است: یعنی درباره هر چیزی که ما را انسان می سازد.