خلاقیت به ردیابی مسیرهای پیچ در پیچ در مورد یک فکتوتوم ختم می شود گونزالو سوارز از طریق یک عمر فیلم و کتاب به این هدف اختصاص داده شده است. یک کهنه سرباز گونزالو که در ژانر ادبیات خود حرفه تدریس را تشکیل می دهد. در اوج بزرگان دیگری که به رشته هایی مانند خوزه لوئیس سامپدرو برای انجام کارهایی بیش از یک مجموعه کتاب
آدمی عاقل است که بتواند زندگی کند تا با چین و چروک زمان از آن بگوید. همه چیز دیگر ادعاهای توخالی است، بدون زمان لازم که همه چیز در آن تخمیر می شود.
گونزالو سوارز از آغاز جنبه روایی خود، در دهه XNUMX، مرتباً نقشی را نقل میکرد که در آن رمانهایش را توسعه میداد. چیزی شبیه چند آمیختگی بین صحنه و داستان که همیشه به ثمر نشستن در هم افزایی های بزرگ ختم می شود، در آمیزه های پیشنهادی از رگ های ارتباطی که داستان هایشان از طریق آن جریان دارد.
در کتابشناسی سوارز همه چیز را مییابیم، از انواع داستانها گرفته تا دیدگاههای خاص او از سینما یا ادبیات بهعنوان موضوعی که باید با آن نقطه هدف تحلیل شود، بین ماورایی یا درک صرف معنا و دامنه داستان برای انسان. برای آن گونزالو سوارز ما را به غنیترین تهاجم بین داستان و واقعیت دعوت میکند.
3 کتاب برتر توصیه شده توسط گونزالو سوارز
با آسمان در دوش
اثری کاملا اختصاصی به رویایی. این اثر با انتظار برای ساختن چند رویا، فیلمنامهها و طرحهایی که ارزش نوشتن پیش از فراموشی را داشته باشد، به سهم خود میرسد. زیرا شما می توانید رویاها را ببینید و در آن رویاها زندگی کنید که گویی در déjá vù با واقعیتی که مسئول تصعید یا خفه کردن آنها با کیمیاگری نامشخص خود در تغییر سناریوها در حین حرکت هستیم پیوند خورده است.
روی صخرهای که از دریا بیرون میآید، ظهور زنی برهنه با جنسیت مرد، سرنوشت لورنزو ماسانی را پیشبینی میکند، زمانی که از جنوب فرانسه به پاریسی افسانهای سفر میکند که ادیت پیاف همچنان آواز میخواند و آلبر کامو. می نویسد. اما پاریس دیگر پاریس نیست. اشتیاق عاشقانه و معمایی از پیامدهای غیرقابل پیشبینی برای ادبیات کافی است تا واقعیت را بچرخاند و ما را، مانند افسانهها، به جایی ببرد که هرگز نبودهایم: پاریس تو میروی و برنمیگردی. با وجود آسمان، در تمام ژانرهای قابل تصور سفر میکند و شخصیتها چیزهای خارقالعادهای را عادی تجربه میکنند، زیرا شاید مانند نویسنده آن میدانند که حالت عادی همیشه خارقالعاده است.
قبرستان آبی
El قبرستان ابی است رارا توجه که بر فراز دنیای روزمره ما پرواز می کند تا ما را با شفافیت و حس شوخ طبعی یکی از معتبرترین سازندگان صحنه فرهنگی ما به فضاهای ناشناخته منتقل کند.
کتاب در یک نوامبر سرد در ورشو، زیر بادهای یخی در همسایگی پراگ آغاز می شود. ناگهان داستان هجوم میآورد و ما خود را غوطهور در داستانهای متوالی مییابیم که زمان را گام به گام میگذارند و گام به گام، پنهانی به رویدادی خیالی تبدیل میشوند که خواندن به آن جان میبخشد، ادبیات اگر جایگزینی رویایی برای ادبیات نباشد، چیست؟ واقعیت؟
الهه سرزده
کتابی که در آن مجموعهای از متون زندگینامهای گرد هم میآیند که نوعی پرتره از فیلمساز و نویسنده افسانهای را میسازد. اخبار، این بار داستانی ناب، که بازخوانی تراژدی هملت را به ما ارائه می دهد که در آن این سوال مطرح است که آیا شخصیت ها قادر خواهند بود سرنوشت خود را تغییر دهند، صدها سال پیش دیکته شده است.
نویسنده می گوید: قربانی همیشه به صحنه جنایت باز می گردد. ولی در الهه سرزده این خود سوارز است که به صحنه قتلی باز می گردد که در آن زنا و زنا با محارم با قدرت جاه طلبی، میل به انتقام و عشقی که از مرگ جان سالم به در می برد، در کنار هم قرار می گیرند.
در این کتاب، زندگی و رویاها، تأملات و صمیمیترین خاطرات، از حکایتهای زندگینامهای میگذرد، نه بدون طنز، پیش از آنکه سرزدهترین الههها درهای داستانی جاودانه را بگشاید.