3 کتاب برتر کریس کراوس

روایتی به همان اندازه که نفیس و نامنظم است. خلاقیتی که فقط به ماموریت داشتن چیزی برای گفتن در خالص ترین نسخه آن داده شده است. نویسندگانی وجود دارند که کارخانه‌های داستان‌های تخیلی ساخته شده‌اند و مانند راوی‌ها کریس کراوس که فقط آهنگ خود را از انتشارات به آن نیاز به گفتن چیزی. زمانی که استدلال و سناریوی آن با آن قدرتی که قادر به ربودن خواب است حمله می کند.

شاید مسئله این باشد که کراوس جنبه‌های هنری دیگری دارد که می‌تواند تمام دغدغه‌ها را بدون سپر یا سانسور متمرکز کند. اما وقتی کراوس شروع به نوشتن می کند، به نظر می رسد که تا حدی تمام آن زندگی های دوخته نشده را در فیلم های کوتاه خود به هم پیوند می دهد تا موزاییک های جذابی بسازد. می‌تواند از داستان‌های تاریخی یا رمان‌های معرفتی یا صرفاً با رمان‌های کنونی که انواع محدودیت‌ها و تحریف‌های بین حوزه‌های شخصی و همزیستی اجتماعی را بررسی می‌کنند، گسست.

در نهایت، داستان‌هایی که کراوس به ما ارائه می‌دهد از هر گونه برچسب‌گذاری دور می‌شوند و به سمت معنای بزرگ‌تری پیش‌بینی می‌شوند که در تعامل بین تنظیمات و شخصیت‌ها به وجود می‌آید. دیالوگ‌ها یا تک‌خوانی‌های او، تا زمانی که قطره‌های رئالیسم ناب را فیلتر کنند، در نهایت به ما درجه‌ای از تقلید نسبت به شگفت‌انگیزترین تحولات رویدادها را می‌دهند.

3 کتاب برتر توصیه شده توسط کریس کراوس

کارخانه رذل

بحث این نیست که پیش‌فرض این افراد رذل در نورنبرگ یا هر دادگاه دیگری که مسئول خشم و جنایات جنگی یا دیکتاتوری است، محاکمه شده باشند. جستجوی کفاره برای وضعیت انسانی در کتابی مانند این می تواند منجر به اثرات معکوس شود. از آنجا که گناهان و حماقت های گذشته هنوز اندکی دفن شده اند، در متخصص فعلی وجدان شویی...

در امتداد خطوط Las benevolas، از جاناتان لیتل، The Scoundrel Factory رمانی است که فراتر از هر حد و مرزی است، یک نقاشی دیواری تاریخی و خانوادگی باشکوه که سیاه ترین سال های قرن بیستم را به تصویر می کشد. در سال 1974، کوجا سولم، پیرمردی با گلوله در سرش، در بیمارستانی باواریا، تصمیم می گیرد داستان زندگی خود را برای هم اتاقی خود، هیپی جوان و صلح طلب تعریف کند. از طریق اپیزودهای درهم تنیده، از ریگا تا تل آویو، از طریق آشویتس و پاریس، کارخانه سرکش ما را به مناطقی می برد که اخلاق و درستکاری به شدت خشمگین است تا به ما بگوید در پایان جنگ جهانی دوم چگونه بود.

کارخانه رذل

من عاشق دیک هستم

جواهری در کلید داستان زندگی نامه ای. داستانی پرمدعا، پرمدعا، پیچ در پیچ و آشفته و همچنین داستانی درخشان با اشاره ای به مقاله و سفری ادبی-لیزری درباره هویت، خلاقیت، اسطوره ها، دوست داشتن ها و دوست نداشتن ها و همه چیزهایی که ما را بین تضادها و سردرگمی ها به سوی حداقل درخشش سوق می دهد. قطعیت ها

هنگامی که کریس کراوس با دیک، نظریه پرداز معروف جنبش های ضد فرهنگی آشنا می شود، دیوانه وار عاشق او می شود و زندگی اش زیر و رو می شود. او که هنرمندی سرخورده در آستانه چهل سالگی است، در چنان جنون عشقی فرو می‌رود که تصمیم می‌گیرد از زندگی در سایه همسر موفق خود دور شود و به دنبال هدف تاریک آرزوی خود در سراسر ایالات متحده آمریکا باشد. سفری که او را به زیر سوال بردن پایه های زنانگی خود سوق می دهد.

اما نامه های عاشقانه ای که راوی اجباراً می نویسد به زودی به خودی خود تبدیل به یک هنر می شود، رسانه ای که تقریباً هیچ ربطی به دیک ندارد. کریس کراوس در اولین رمان خود «من عاشق دیک هستم» - که در سال انتشار اولیه اش، 1997، یک حس ادبی بزرگ بود و به طور گسترده ای مهم ترین رمان فمینیستی دهه های اخیر محسوب می شود - با پاره کردن پرده هایی که واقعیت داستانی را از هم جدا می کند، زمینه جدیدی را گشود. و مرزهای بین روایت و مقاله را محو کنید. اولین بار به زبان اسپانیایی توسط آلفا دیکای در سال 2013 منتشر شد (و در سال 2016 به یک سریال تلویزیونی تبدیل شد)، "من دیک را دوست دارم" خواندنی ضروری است، مانند همیشه ضروری، خشن و خنده دار است، و اکنون آن را در یک نسخه اصلاح شده جدید ارائه می کنیم و همراهی می کنیم. توسط یک مقدمه پیشنهادی توسط گابریلا وینر.

من عاشق دیک هستم

تابستان نفرت

قطب ها بدون امکان اصلاح جذب شدند. شفافیت و تاریکی مطلق در یک نقطه میانی به یک رویارویی راه یافت. عشق و نفرت، رویاها و کابوس ها. شاید نگاه کردن به یک میل و مخالف آن تنها بخشی از شرایط انسان نباشد. شاید مسئله تعادل کیهانی است که همه چیز را مشخص می کند. اثری که کاملاً در داستانی شبیه به این تجسم شده است که از داستانی و اتفاقی شروع می‌شود تا ما را با تردیدهای بسیار سردتر در مورد انگیزه‌هایمان از خالص‌ترین میل به سوی خود تخریبی مورد حمله قرار دهد.

تسخیر شده توسط روح یک بازی جنسی که او با "قاتلش" انجام می داد (همانطور که بعداً نیکلاس نامید، یک برده غالب که از طریق یک وب سایت دوستیابی BDSM با او آشنا شد)، کت، منتقد هنری و معلم، جایگزین دانشگاهی و فرهنگی زندگی با معاملات املاک و مستغلات در جنوب غربی ایالات متحده، در حالی که تلاش می کند تا رمزگشایی کند که آن آرزوی مرگ از کجا شروع شد که او را از خیال به وحشت رسانده بود.

تابستان نفرت
5/5 - (20 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.