چندی پیش خواندم آستانه تقریباً همه چیز، رمان قبلی توسط پیروز درخت، یک داستان نگران کننده با لحن یک رمان جنایی ، که در نهایت تبدیل به یک جهان باشکوه از توطئه های شخصی می شود که با غیبت ها و تراژدی ها مشخص می شود.
در کتاب بالای باران نقطه شروع از نظر طرح کاملاً متفاوت است. ربطی به یک رمان جنایی ندارد ، تمرکز بسیار بیشتر بر روی شخصیت ها ، کوچک ، قابل تشخیص در روزمره ، اما با دنیای درونی وسیع و سرزندگی مقاوم در برابر بمب که آنها را در زندگی خود هدایت می کند ، به عنوان یک سفر ضروری در نظر گرفته می شود.
ممکن است به نظر برسد که این کتاب با همه چیزهایی که قبلاً توسط این نویسنده نوشته شده است ، فاصله دارد و از نظر موضوع نیز مطمئناً چنین است ، که در حال حاضر یک ویژگی خلاق کسی است که به دنبال کبوترخانه آسان و راحت نیست. با این حال ، در موارد اساسی چندان شکافی وجود ندارد. ما با روحانی روبرو می شویم که با طوفان های درونی ، زخم ها و کاستی هایشان رنج می برند و دوست دارند. و بسیاری از آن قبلاً در دیگر کتابهای این نویسنده وجود داشت که همچنان در حال رشد است و با توجه به آنچه دیده شد ، خود را دوباره اختراع کرد.
میگل و هلنا دو پیرمرد هستند که در آستانه استعفا هستند. با این حال ، هنگامی که آنها در محل اقامت خود ملاقات می کنند ، وزنه مقابل یکدیگر می شوند. و بین نبردهای از دست رفته و ترس هایشان ، آنها شهامت پیدا می کنند تا با هم سفرهای جدیدی را آغاز کنند.
در اوج افسران محال که معمولاً تسلیم آنها می شویم ، در این داستان جادویی یاسمینا را می بینیم ، مهاجر که در میان موانع مداوم و فشرده نزدیکترین خویشاوندانش به دنبال هویت خود است.
این سه شخصیت ، هم از نظر جسمی دور و هم از نظر عاطفی و احساسی نزدیک ، جنبه های متفاوتی از نیرویی را که باید با موقعیت های زندگی برخورد کرد ، به ما ارائه می دهند. اراده ، عشق و امید به عنوان هر موتور برای انجام هر سفری.
شما می توانید کتاب بالای باران ، رمانی عالی از وکتور دل آربول را در اینجا بخرید: