این یکی از آن دسته از آثار ادبی تازه است. هم در شکل و هم از نظر ماهیت. چه نویسنده بزرگی جوزف روث میتوانست بهعنوان طرحی برای کتابی ذخیره شود تا دوران سخت کودکی او را روایت کند و مدتها پس از مرگ او در سپیدهدم جنگ جهانی دوم، قربانی اعتیادش به الکل، به این ارائه نهایی منجر شد.
راث یکی از آن نویسندگان اسطوره است که تاریخ و شرایط آن او را نفرین کرده است، نه به انتخاب خودش. یک یهودی در اروپای پیش از نازی و قربانی مشکلات مختلف خانوادگی در دوران کودکی و همچنین در دوران بلوغ خود، تا به امروز پوشیده از مه غلیظی از واقعیت زندگی خود آمده است.
دوران کودکی خالق از داده های متضاد خاصی و داستان های احتمالی روایت شده توسط خودش تشکیل شده است. به همین دلیل، شاید توت فرنگی بتواند اثر قطعی باشد که در آن خوانندگانش بتوانند نوری از زندگی نویسنده بین نثر خودش و توانایی او در جا دادن انواع شخصیت ها در موقعیت های بسیار شفاف پیدا کنند که منادی افول اروپا بین آرمان ها و نفرت بود.
دید او از کودکی که در خدمت پیشروی در طرحی است که غرق در نوستالژی کودکی شادی است که هرگز چنین نبود. بنابراین، تلخی و جبرگرایی در نهایت بر همه چیز حاکم می شود. قلم او شخصیتهایی از آن اروپای بینجنگ را ترسیم میکند که به بخش دیگر این دوره سرنوشتساز نزدیک میشد.
برودی شهری است که جوزف می خواست در آن بچه شادی باشد. درست است که او در سالهای اول زندگیاش در آنجا زندگی میکرد و بزرگ شد و شاید از آنجا به ذهن بسیاری از شخصیتهایی که به خلاقیتهای اصلی او نگاه میکردند، رسید، اما شهر برودی واقعاً مهد شهر بود. غم و اندوه طولانی مدت او در طول زندگی اش و در نوشته های بی شرمانه، بی شرمانه و مالیخولیایی او منتقل شده است.
می توانید کتاب را بخرید توت فرنگی، بیوگرافی ناتمام جوزف راث، اینجا: