3 فیلم برتر جانی دپ

فیگور تفسیری جانی دپ پیوند تنگاتنگی با الف دارد تیم برتون که می داند چگونه تصویر و هدیه را به تنظیمات فوق العاده خود به سمت گوتیک منتقل کند. البته، فراتر از این جفت شدن، فیلم‌های دیگری را می‌یابیم که به لطف آنها «خوانیتو پروفوندو» توانسته حرفه‌ای به سمت قله ستاره‌های هالیوود بسازد.

فیلم‌نامه‌ای با انعکاس بزرگ که در آن جانی قلاب اروتیک جشن غیرقابل انکار پسر را با بیانی مالیخولیایی، با نمایش فضایل آفتاب‌پرست، از آرام‌ترین تا تاریخی، ترکیب کرده است.

دپ در اوونزبورو، کنتاکی به دنیا آمد و در جوانی به لس آنجلس نقل مکان کرد تا حرفه بازیگری را دنبال کند. او کار خود را از تلویزیون شروع کرد و در برنامه هایی مانند خیابان جامپ 21 و Cheers ظاهر شد. اولین نقش مهم سینمایی او در فیلم ادوارد دست قیچی به کارگردانی تیم برتون بود. از آن زمان، او در طیف گسترده ای از فیلم ها، از فیلم های پرفروش تا فیلم های مستقل ظاهر شد.

دپ به خاطر تطبیق پذیری اش به عنوان یک بازیگر و توانایی اش در ایفای طیف وسیعی از شخصیت ها شناخته شده است. او همچنین به خاطر استایل شخصی منحصر به فردش که شامل موهای بلند و لباس های عجیب و غریبش می شود، شهرت دارد.

3 فیلم برتر پیشنهادی جانی دیپ

ادوارد Scissorhands

در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:

من شک خاصی در مورد اولین فیلم جانی دپ دارم. اما این سختی این نقش است که آن را موجودی از دنیایی دیگر می کند به عنوان چیزی غیرقابل پاک شدن به نظر همه ما می آید. ترکیبی بین پینوکیو و فرانکنشتاین که فقط این بازیگر می تواند با خلأهای بین انسان و انسان نما به عنوان یک شک وجودی از یک چیز کاملاً خارق العاده عمل کند.

و علاوه بر این، این فیلم در دنیایی موازی اتفاق می‌افتد، اما با تمام واقعیت ما از حالت هذلولی، مملو از رنگ و تاریکی بدون حد وسط، با همان لطافت آن کودک حک شده در چوب و بی‌قراری هیولا به دست ما می‌رسد. که بقیه در تخم می آیند.

دنیای ادوارد دست قیچی کاستی های پدری را دارد که بالاخره نتوانست آن دسته از دستانی را به او بدهد که کاملاً عادی باشد. و همه چیز به لمس اشاره دارد، به توانایی لمس خودمان برای انتقال انسانیتی که در غیر این صورت فاصله ای تیز و غیرقابل پل زدن است.

با وجود این، حتی بدون اینکه دست هایش در نهایت بین انگشتان تیزش بریده شود، ادواردو گاهی اوقات موفق می شود هنر خود را به عنوان آخرین گزینه برای نزدیک تر شدن به آنچه که انسان است، به جهان منتقل کند. فقط در نهایت تقریباً هیچ کس نمی تواند وجود او را به طور عادی فرض کند، به جز بچه هایی که هنوز هم قادر به یافتن روح خود در پشت حضور تماشایی ادواردو هستند.

گیلبرت گریپ چه کسی را دوست دارد؟

در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:

مهارت تفسیری همزمان بین دپ و دی کاپریو. چه کسی بهتر است یک رابطه برادرانه را در معرض اضطراب بدترین شرایط پیشنهاد دهد. دی کاپریو بدون شک در نقش یک کودک اوتیسم برتری دارد. اما از خودگذشتگی برادرش نیز فراتر نیست.

زیرا گیلبرت در جوانی لطیف خود، هر بار که مادرش نمی تواند از تخت تکان بخورد، باید از برادر کوچکش مراقبت کند. و همه چیز دیگر محو می شود. او نه می تواند زندگی داشته باشد، نه عشق و نه به دنبال زندگی فراتر از شهر اندورا است.

بین کمبودها و غیرممکن‌ها، اکنون صرفاً بر روی گیلبرت تمرکز می‌کنیم، می‌بینیم که آهنگ قطارها می‌گذرد، فرض شکستی حیاتی، گاه با اعتقاد کامل برای وقف مراقبت از برادرش، اما گاهی به عنوان مجازاتی غیرقابل تحمل برای پسری با رویاها و آرزوها...

اندورا زندان است، اما تنها جایی که گیلبرت می تواند به آن تعلق داشته باشد. دنیای آنها خانه ای مخروبه است، مادری چسبیده به تخت و برادری که او نیز در مکانی دورافتاده در آن شهر کوچک زندگی می کند، جایی که این گذر از هیچ، ما را به ورطه ها و همچنین به لحظات درخشان زندگی متحرک و خشمگین نزدیک می کند.

خواب توخالی

در هر یک از این پلتفرم ها موجود است:

بیشتر از فانتزی تاریک به طوری که جانی به روش خود به شرلوک هلمز تبدیل می شود. نام او ایچابود کرین است و در حوالی سپیده دم قرن نوزدهم به او ماموریتی در شهری دورافتاده در شوم ترین نیویورک داده شد.

به نظر می رسد نام مکان قبلاً همه چیز را بیان می کند "Sleepy Hollow". سوراخی که از آنجا سر بریده از جهنم می آید، برای تسویه حساب های معلق کسی که آن را با قدرت جمجمه در دستانش مدیریت می کند.

فیلمی با آن طعم ترسناک گوتیک که بیش از آن که از صحنه آن تعجب کند. بحثی که خرده خود را نیز برای رساندن سوء ظن از یکی به دیگر ساکنان محل دارد. و پایان دادن به یک مسابقه با یک پیچ و تاب بسیار پلیسی.

امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.