3 کتاب برتر از جولیا کوین پرشور

مسابقه نورا رابرتز, لیزا کلیپاس و جولیا کوین آنها به موازات توسعه موفقیت آمیز یک ژانر رمانتیک که قادر به تقلید طرح های آن تقریباً با هر ژانر دیگری است رخ می دهد. تاکنون در اسپانیا کتابشناسی دو مورد اول فراتر رفته است، اما همه چیز نشان می دهد که امور کوین (جولی کاتلر در واقع) آنها نیز مانند نیمی از جهان پاشیده می شوند.

البته ، برای این منظور هیچ چیزی بهتر از نتفلیکس مسئول انطباق برخی از آثار شما با بستر خود نیست. به همان روشی که با آن اتفاق افتاد الیزابت خوب نه چندان دور با والریا ، جولیا بریگرتونز به عنوان افتخاری عالی برای انتشار جهانی عمل کرد.

بقیه ، جولیا کوین آن پیچیدگی رمانتیک است که از طریق طرح های تاریخی به دست می آید. اما بزرگترین موفقیت این نویسنده تمرکز است که همیشه بر شخصیت های او تمرکز می کند و بازتاب روح آنها از هر دیروز را به احساس امروز می رساند. اقتباسی که نشان می دهد هیچ چیز تازه ای در زیر آفتاب در روابط عاشقانه گذشته و امروز وجود ندارد ، حتی در آزادی جنسی فرضی که پشت درهای بسته در هر اتاق خواب بیشتر به تخیل داغ همه بستگی داشت تا به قرن گذشته.

3 رمان برتر پیشنهادی جولیا کوین

من و دوک

شروع فیلم SERIES برتری این نویسنده که خوب بود نام مستعار خود جولیا کوین را با بریگرتون مرتبط کند تا وقتی طعم خوانندگان و چشم های نتفلیکس برعکس به نظر می رسد از موفقیت نرود ...

به نظر می رسید همه در آن رقصی که منتخب ترین افراد جامعه لندن را گرد هم می آورد ، سرگرم می شدند. همه به جز اون دوتا دافنه ، زن جوان زیبایی که مادرش او را تحت فشار قرار می دهد ، و سیمون ، دوک جدید خشن هیستینگز ، همین مشکل را داشتند: فشار مداوم برای یافتن همسر. هنگامی که آنها ملاقات کردند ، به یک طرح عالی رسیدند: تعهدی جعلی که آنها را از استرس بیشتر رها می کند. اما این کار آسانی نخواهد بود ، زیرا برادر دافنه ، دوست سیمون ، آسان نیست که فریب بخورد ، و همچنین خانم های چاشنی جامعه بالا هم نیستند. اگرچه آنچه واقعاً مسائل را پیچیده تر می کند ظاهر عنصری است که در این بازی دو طرفه پیش بینی نشده بود: عشق.

آنها رویای یک برنامه کامل را داشتند که عشق آنها اتاق نداشت ...
از زمان معرفی او در جامعه ، دافنه لحظه ای استراحت نکرده است. تقصیر بر عهده مادرش است که او را می ستاید ، اما وسواس زیادی دارد که در اسرع وقت برای او شوهر پیدا کند. بدترین حالت این است که مردان مطلوب مطلوب علاقه ای ندارند ، و کسانی که هستند آفات خستگی ناپذیری هستند که باید از آنها خلاص شوید ... حتی با ضربه. به همین دلیل است که او از پذیرش ایده دوک هاستینگز مبنی بر تقلب در خواستگاری که خواستگاران را از بین می برد ، خوشحال است. اگرچه شاید این امر به این واقعیت نیز مربوط باشد که دوک جوان فریبنده تر می شود.

اما مواردی وجود دارد که فرار از آنها غیرممکن است
سیمون باست ، دوک جدید هاستینگز ، در کودکی مملو از تنهایی و کینه ، هیچ ربطی به زندگی اجتماعی لندن و البته تلاش های بانوان ظریف برای "شکار او" به عنوان شوهر دختران خود ندارد. .. وقتی با دافنه ملاقات می کند ، فکر می کند که طرح کاملی را یافته است: یک نامزدی ساختگی که خواستگارانی را که او را تحت فشار قرار می دهند نگه می دارد. و وقتی جذابیت جعلی بیش از حد واقعی می شود ، سیمون باید با ارواح گذشته مقابله کند که مانع لذت بردن از خوشبختی سرنوشت در نوک انگشتان او می شود.

من و دوک

اغوا کردن آقای بریگرتون

این قسمت چهارم که شروع به کار کرده و دارای آرد است ، دارای مقداری از همه عناصری است که یک رمان دورهمی را تحت تأثیر قرار می دهد که ظاهراً دارای نقص عشقی خاصی است بدون این که نقطه رمانتیک خود را از دست بدهد و با محیطی خوشمزه که از آن می توان درگیری های اخلاقی و قسمت حماسی آن را بیرون کشید. ...

در بیست و هشت سالگی ، پنه لوپه قبلاً استعفا داده است تا به عنوان یک ورزشکار که قرار است در حین مراقبت از مادرش پیر شود ، پیر شود. او به مدت یک دهه در تمام مهمانی های اشراف لندن شرکت کرده است و همیشه دختر متوسط ​​و ساکتی بوده است ، دختری که هیچکس بیش از تعهد به رقص نمی پردازد ، دختری که همه او را نادیده می گیرند.

همچنین برای کالین بریگرتون ، برادر بهترین دوست پنه لوپه ، لیسانس خوش تیپ ، جسور و طلایی ... و عشق دیرینه افلاطونی اش. از نظر کالین ، پنلوپه همیشه آنجا بوده است ، خوب ، دلپذیر ، اما تقریباً نامرئی. چگونه ممکن است که همه چیز ناگهان تغییر کند؟ جوانترین بریجرتون بدون اینکه بفهمد چگونه ، یک زن باهوش ، حساس ، جسور و بسیار جذاب را کشف می کند. سالهاست که آنها یکدیگر را تقریباً به عنوان برادر می شناسند و ناگهان متوجه می شوند که هیچ چیز درباره یکدیگر نمی دانند. اما همه چیزهایی که آنها کشف خواهند کرد خیلی خوشایند نخواهد بود ...

اغوا کردن آقای بریگرتون

بریگرتون: برای همیشه مبارک باد

هر پایان خوشی خوب همیشه در را باز می گذارد. زیرا کلاستروفوبیای یک عشق بسته و مهر و موم شده آن قسمت از روح را دوست ندارد که مانند یک پروانه در جستجوی له شدن های جدید تکان می خورد. اما یک پایان خوش همچنین دارای آن قسمت است ، منطق ، پایان است که در آن تمام بدهی های عشق به خوبی پرداخت شده است و بوسه های زیر بدون هیاهو به همان اندازه که خوش مزه هستند خوش آمدید.

کتابی که همه طرفداران بریگرتون ، چه در قالب کتاب و چه در مجموعه نتفلیکس ، منتظر آن بودند. این کار یک سنجاق مناسب برای همه کسانی است که دیگر تمایل ندارند. جولیا کوین هشت پایان نامه سرگرم کننده و هیجان انگیز در مورد هشت خواهر و برادر ارائه می دهد.

همچنین شامل یک داستان اضافی در مورد مادر خردمند و مدبر خانواده است: وایولت بریگرتون. روزی روزگاری ، نویسنده ای عاشقانه تاریخی بود که خانواده ای ایجاد کرد. اما نه فقط هر خانواده ای. هشت برادر و خواهر ، همسران آنها ، پسران و دختران ، خواهرزاده ها و خواهرزاده ها ، و همچنین یک مادرسالار دوست داشتنی و غیرقابل کنترل.

آنها بریگرتون هستند ، نه فقط یک خانواده ، بلکه یک نیروی واقعی طبیعت هستند. از طریق هشت رمان پرفروش ، خوانندگان به داستان های خود خندیدند ، گریه کردند و عاشق آنها شدند. اما آنها بیشتر می خواستند. بسیاری از نویسنده می پرسند: بعد چه می شود؟ آیا سیمون در نهایت نامه های پدرش را می خواند؟ فرانچسکا و مایکل پدر و مادر می شوند؟ آیا واقعاً "پایان" باید پایان باشد؟ اثری که همه دوستداران این حماسه جذاب منتظر آن بوده اند.

بریگرتون: برای همیشه مبارک باد
5/5 - (9 رای)

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.