3 کتاب برتر خوان مانوئل گیل

ادبیات می تواند بی رحم ، بی رحم باشد. اما باید اینطور باشد. خوب میدونی خوان مانوئل ژیلبه بگذارید توضیح دهم ... اخیراً قسمتی از مصاحبه ای را با همین مطلب خواندم بوکوفسکی. پادشاه رئالیسم کثیف با عصای نی خود تاکید کرد که غم محصول هوش است. چیزی مانند درک، نور عقل، ما را محکوم می کند که بدانیم چه چیزی ممکن است برای انسان های فانی صرفاً مانند ما، محکوم به سرگردانی در این جهان با درد بیشتر از شکوه، مناسب نباشد.

اما بدون غم و اندوه چه می کنیم؟ دیلن یا سابینا آهنگ های خود را در مورد چه چیزی خواهند نوشت؟ داستان نویسان عاشقانه بزرگ در این جهان چه نقاشی خواهند کرد؟ چرا بدون وزنه متقابل غم احساساتی می شویم؟ محکومیت رستگاری است به همان شیوه ای که در قیاس شوم ، کمال سلول ها هنگامی که بتوانند بدون پایان تولید مثل کنند ، منجر به سرطان می شود ...

از غم و دارونما ، از دوران کودکی و حافظه ضرب دیده. ادبیات قدرتمند خوان مانوئل گیل معتقد است من نمی دانم چه صراحت لمس کننده ای باعث بالا رفتن لرز می شود. و بله ، ارزش نزدیک شدن به این نوع خواندن را دارد زیرا وضوح با وجود همه چیز لازم است ...

3 کتاب برتر توصیه شده توسط خوان مانوئل ژیل

گندم تمیز

سازگاری با آن دنیای کودکی ، که با خطراتی روبروست که تنها زمانی به بلوغ می رسد ، کار آسانی نیست. اما وقتی به فضیلت یک قصه گو خوب دست یافتیم ، همه چیز زیر کانال حافظه خود ما جریان می یابد. این به خاطر می آورد خوانش های Mystic River از دنیس لیهان یا Sleepers ، توسط Carcaterra. هر دو رمان دقیقاً به دلیل ظرفیت تقلیدی برای هر بیننده ای وارد سینما شد. بهترین چیز این است که در این نسخه اسپانیایی همه چیز بسیار نزدیکتر اتفاق می افتد.

بیست و پنج سال پس از بازی در شیطانی که مسیر زندگی گروهی از دوستان را مشخص می کند ، راوی بی نام این رمان پیامی از سیمون ، یکی از اعضای باند که روزی بدون هیچ اثری ناپدید شد ، دریافت می کند. پیشنهاد غیرمنتظره: چرا درباره ما نمی نویسید؟ درباره آنچه برای ما اتفاق افتاده است؟

مثل یک رمان پلیسی جعلی گندم تمیز به دنبال نویسنده ای که مایل به انجام هر کاری برای شکل دهی به یک رمان کامل است می رود ، او در حال بررسی گذشته ای است که به سختی شبیه چیزی است که از دوران کودکی از دست رفته خود در یک محله حومه به یاد می آورد. یک بازی ادبی که در آن خواننده دعوت می شود تا قطعات یک پازل هوشمند را به هم متصل کند.

مردی زیر آب

دوزیستان موجودات برتر هستند. بدون شک. زندگی به دو طریق و امکان زنده ماندن در هر دو فرایند تکاملی است که می تواند در وجود خدا قانع کننده باشد. مرد زیر آب همه چیز را از دست داده است. فقط مسئله زمان است که دقیقاً آن زمان ، فشارها را برای ادامه زندگی ادامه می دهد ... وقتی غرق شدن تمام هوای تنفس را تنگ می کند ، احساس مشابه است. گویی ریه ها می خواهند آبششهایی از اندوه و اندوه محض باشند. و دقیقاً خاطرات دوران کودکی بهترین درمان نیست.

مردی زیر آب، نوشته خوان مانوئل گیل، یک سفر رفت و برگشت به دوران کودکی از طریق حافظه است، داستانی که به ما در مورد پیچیدگی بیش از حد نگاه بزرگسالان به جهان می گوید. از یک رویداد غیرمنتظره، تمرین روایی باشکوهی رها می شود که در آن داستان جای خود را به حضور نویسنده و زندگی که او را احاطه کرده است می دهد تا اینکه هر دو به قهرمان واقعی تبدیل می شوند. این رمانی غیرقابل طبقه بندی، پر از ریتم، چرخش های غیرمنتظره است که در آن خوان مانوئل گیل تسلط ادبی وحشیانه ای را به نمایش می گذارد.

یک مرد زیر آب

گل رعد و برق

در جستجوی داستانی جذاب برای گفتن، یک نویسنده ممکن است حتی روح خود را به شیطان بفروشد. چون داستان بعدی چیزی است که شما را نویسنده نگه می دارد، داستانی که صفحات خالی بعدی را از شما دور می کند...

این کتاب نویسنده ای است که حاضر است دست به هر کاری بزند تا داستانی برای گفتن در رمان بعدی خود داشته باشد. او پس از برنده شدن یک جایزه ادبی بزرگ، تحت فشار و انتظارات متزلزل شده، سعی می‌کند - بدون توجه به هر توصیه‌ای - بفهمد که پشت صحنه مرموزی که در حین راه‌رفتن با سگش شاهد آن است، چه چیزی پنهان است: مردی با ناراحتی گریه می‌کند و آمبولانس به شخصی کمک می‌کند. دروازه های باغ یک خانه قدیمی

در این تحقیق دیوانه وار، زندگی و ادبیات به زودی برای آزمایش این روش الهام عجیب و غریب دست به توطئه خواهند زد که او را به این باور می رساند که داستان تنها ابزار معتبر برای مدیریت عشق، شادی غیرقابل انکار نوشتن یا دل شکستگی ویرانگر از دست دادن است.

La flor delray رمانی است که پس از برنده شدن جایزه Biblioteca Breve در سال 2021 با Trigoclean، خوان مانوئل گیل را به عنوان یکی از اصیل ترین نویسندگان صحنه روایی اسپانیا تثبیت می کند.

دیگر کتاب های توصیه شده توسط خوان مانوئل گیل

جزایر مهره دار

در یک عقب نشینی نمی توان خوشحال بود. هیچ زاهدی در ذهن خود درست نبوده و نخواهد بود. اگر آنجا را ترک می کنید ، به این دلیل است که شما آنقدر خراب شده اید که حتی نمی توانید سلام و احوالپرسی کنید. تنهایی سپس مانند طنین وسوسه کننده ای صدا می زند که صدای درخت افتاده را در جنگلی که هیچکس در آن نیست می آورد. و بنابراین تنهایی شما را دعوت می کند تا در نهایت فراموشی غیر ممکن را با او در میان بگذارید.

مارتین جزیره خود را پیدا کرده است. خانه ی ییلاقی در شهرنشینی قدیمی. دور از همه چیز. تنهاتر از همیشه یا مثل همیشه تنها. او در آنجا مشتاق است نظمی را که در سالهای اخیر از دست داده بود دوباره به دست آورد. او باغی با سنگ های آتشفشانی می سازد ، کارهای روزمره خود را منظم می کند تا در آن دفن شود و سعی می کند دردی را که در درونش می چرخد ​​گوشه ای کند. با این حال ، هیچ چیز کافی نیست. هرگز چنین نیست. و او آن را می داند. رویاها و بیماری های تب دار ، اسرار و خواسته های غیر قابل رمزگشایی ، جزایر دور افتاده و بی خوابی. به نظر می رسد همه چیز ریزه کاری ها ، ترس و دلسوزی هایی است که روزهای سخت مارتین را متزلزل می کند.

جزایر مهره دار با سبکی نگران کننده و فضایی خفه کننده ، به عنوان اطلس اسرار و فرارها کشیده شده است. شخصیت هایی که رویاهای آینده و تاریک را در خود جای داده اند. شاید مجمع الجزایری از سوالات دشوار برای پاسخ به آنها. کجاست خطی که ترس را از بزدلی جدا می کند؟ چه چیزی باعث می شود از شفقت به تحقیر برسیم؟ به چه دلایلی ما کنجکاوی خود را حفظ می کنیم؟ تخیل چه چیزی به ما ارائه می دهد؟ و شکنندگی؟ داستانی مملو از ریتم ، تنش و غزل که خواننده را در لبه صخره رها می کند.

جزایر مهره دار
امتیاز دادن به پست

دیدگاهتان را بنویسید:

این سایت از Akismet برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. یاد بگیرید نحوه پردازش اطلاعات نظرتان چگونه است.