قرار نبود همه چیز آن نان تست کور زندگی باشد. زیرا در قاعده ای که بر همه چیز حاکم است، آن مقدمه ای که وجود اشیاء را تنها بر اساس ارزش متضاد آنها نشان می دهد، زندگی و مرگ چارچوب اساسی را تشکیل می دهند که ما بین افراط های آن حرکت می کنیم.
و دلیلی برای هر کسی که آن پیشنهاد را به اشتباه به آن نسبت داده اند کم نبود سینچونا. منظورم همان کسی است که می گوید کارش این است که زندگی را به عقب نشان دهد. پیشنهاد تولد در جغجغه مرگ برای مردن در اوج ارگاسم...
صرف نظر از دیدگاهی که هر یک از آنها دارند، معماهای مرگ و زندگی به بعد جدیدی در زیست شناسی می رسد که این قسمت را پس از "زندگی که یک انسان خردمند به یک نئاندرتال" قبلی گفته بود، بسته می شود. مایل ها و آرسوآگا زیرا چیزی که چندان منطقی نیست همیشه برای عقل و تخیل لذتی بیهوده است.
آرسوگا در این کتاب از میلاس میپرسد: «ما دوست داریم کشف کنیم که هر گونهای یک ساعت بیولوژیکی در سلولهایش دارد، زیرا اگر آن ساعت وجود داشت و اگر میتوانستیم آن را پیدا کنیم، شاید بتوانیم آن را متوقف کنیم و در نتیجه جاودانه شویم». جایی که علم با ادبیات در هم می آمیزد. دیرینهشناس جنبههای اساسی وجود ما را برای نویسنده آشکار میکند، و در مورد توصیهی انتقال دیدگاه خطرناک خود از زندگی به میلاس رژیمخواری که متوجه میشود دوران پیری کشوری است که هنوز در آن احساس غریبگی میکند، بحث میکند.
پس از استقبال فوق العاده از زندگی روایت شده توسط یک انسان خردمند به یک نئاندرتالدرخشان ترین مجموعه ادبیات اسپانیایی با پرداختن به موضوعاتی مانند مرگ و ابدیت، طول عمر، بیماری، پیری، انتخاب طبیعی، مرگ برنامه ریزی شده و بقا، بار دیگر خواننده را خیره می کند.
طنز، زیستشناسی، طبیعت، زندگی، بسیاری از زندگیها... و دو شخصیت جذاب، انسانهای خردمند و نئاندرتال که ما را در هر صفحه با بازتابهای تندشان در مورد نحوه رفتار تکامل با ما به عنوان یک گونه شگفتزده میکنند. و همچنین به عنوان افراد.
می توانید کتاب بخرید "مرگی که توسط یک انسان خردمند گفته می شود به یک نئاندرتال«، توسط خوان خوزه میلاس و خوان لوئیس آرسوگا، در اینجا: