آن فیلم… 12 میمون… با بروس ویلیس بازدید از آنچه از جهان پس از فاجعه باقی مانده است. ادغام عجیب وحشی و تمدن به عنوان جهان های همزیستی در جهان های موازی.
در 12 میمون، حیوانات آزادانه در شهرهای متروکه پرسه می زنند و به بهشت گونه هایی غیر از انسان تبدیل شده اند. در اینجا به آن افراط نمیرود، اما رویکرد، ترکیب، نگرانکننده است که گویی سطوح زمانی با هم همپوشانی کردهاند تا از تفاوتهای آزاردهنده آگاه شوند. بین زمینی که می تواند باشد و آنچه در نهایت از آن ساخته ایم.
و اکنون با قدم گذاشتن بر زمین محکم تر، بازگشت به واقعیت های ملموس...، بیایید منطقه محرومیت چرنوبیل را در نظر بگیریم. جایی که حیوانات نیز فضاهای غیرقابل سکونت را با حداقل امنیت برای تمدن ما بازیابی می کنند. پارادوکس ها در هر دو سوی زندگی با منشور آنچه که انسان است و برای هر چیز دیگری بسیار متفاوت است.
بین داستان و واقعیت. این ایده این مجموعه است تا نشان دهد چقدر از تغییرات فعلی با آنچه انسان محور است مطابقت دارد و چقدر صرفاً توسعه مادی نظریه های تکاملی است. تکاملی که می توانیم به سادگی آن را به عنوان سازگاری تحسین کنیم، همه ما، انسان ها و حیوانات را تحت فشار قرار می دهد.
یک همزیستی دشوار در حال حاضر. ازدواج مصلحتی که در نهایت منجر به سوء استفاده، بهره برداری از منابع می شود... و با این حال آن فریاد امید به شکوه و عظمت سمعی و بصری تبدیل شد.
صدای کیت بلانشت در نسخه اصلی به عنوان راهنما عمل می کند. بهتر است آن را اینگونه رها کنید تا از جادوی سریال لذت ببرید. زیرا همیشه لازم نیست همه چیز را بفهمیم. و حتی بدون دانستن زبان انگلیسی، ایده ها با انحراف صدا، با مکث ها و افزایش لحن درک می شوند. موسیقی، مانند همیشه، رویکرد به مفاهیم مرزی با معنویت را تحریک می کند. دیدار مجدد با طبیعت به عنوان اعضای آن، نه به عنوان استثمارگران بی ملاحظه آن.
کل مستند، در بخش ضبط سریالی آن، ویرگریای تصویری بدون ضایعات است. تصاویر ربوده شده از دنیای امروز، از سیاره ای که ممکن است در حال نابودی باشد یا صرفاً وقت خود را صرف تولد دوباره کند. نکته این است که به وجدان اشاره کنیم، شاید نه برای نجات زمین، بلکه در نظر گرفتن امتیازی که در اشغال این فضای جادویی داشتیم. خواه کار خدا باشد یا کاملا تصادفی.
در اینجا موجود است: